آشنایی با معبر ماه شهر لندن
به ندرت برای یک تیم معماری فرصتی برای طراحی یک خیابان به دست می آید. به ویژه خیابان جدیدی در قلب شهر لندن، در منطقه ای که پیشینه غنی تاریخی دارد، و به سبب وجود شبکه فشرده و پیچیده ای از خیابان های ارتباطی اهمیت یافته است. به هر ترتیب، چنین فرصتی به سبب معماران شرکت اروپا و هنرمند، سیمون پترسون در هنگام توسعه در ساختمان اداری بازرگانی برای بریتیش لند پدید آمد.
که تلاش و تمرکز عظیمی بر روی طراحی دو ساختمان جدید که فضای وسیعی برای کارهای اداری و راهکارهای پیشرفته ای برای استفاده از تهویه طبیعی متمرکز شده بود، ملاحظه یک فضای شهری جدید و نسبتا کوچک، دور از انتظار و جالب بود. در همان حال که ممکن است در وهله اول فضا تنها توسعه نسبتا عادی فضاهای تجاری می باشد. اما بررسی دقیق تر شکل آن ها و بررسی محلی و میدانی محوطه 2 / 5 ایکری، امکانات و توانایی های شهری بیشتر را در این محوطه آشکار کرد.
با وجود حجم بزرگ و فضای تجاری عظیم ناشی از مقیاس بزرگ ساختمان ها، شرکت اروپ فضا را چنان دستکاری کرد تا حجم عظیم و عمده ساختمان ها دور به نظر برسند، این کار نه تنها با تدارک و ایجاد یک حیاط مرکزی نمایشی که برای عملیات اجرایی محیطی مورد استفاده بود و پدید این آوردن یک مسیر نیمه خصوصی شمالی - جنوبی از بین دو ساختمان، بلکه همچنین توسط ایجاد یک کوچه باریک شرقي - غربی صورت گرفت که جدیدترین خیابان لندن بود. در برابر تمایل به حداکثر رساندن تراکم و محوطه های تقریبا بن بست، این راه جدید برای ساختمان های مجاور فضایی برای تنفس و نفوذپذیری پدید آورد. این مسیر باریک ضمن قطع معبر در طول این بلوک شهری عمیق، به راه هایی خوشایند در انتهای دیگر راه می پیوندد. این مسیر هم چنین دید و چشم اندازهای جدیدی به کلیسای سن مارگارت پتنز متعلق به سده هفدهم می گشاید؛ یک تقاطع فرعی به طور یقین قلمرو این مکان عمومی را غنی تر می کند.
به هر صورت، هنگامی که به بازتاب فضاهای جدید به عنوان نوعی «هنر عمومی» که به صحنه مرکزی وارد شده است، نگاه می کنیم، نکات ظریفی آشکار می شود. در همان هنگام که نخستین حرکت های این راهکار به صورتی عالی مورد تحسین قرار می گیرد، به نظر می رسد که هنر به گونه ای فوق العاده و اضافه بر روش های معمول به کار رفته است. با وجود بحث و چالش نظرهای گوناگون درباره هنر عموم به تلاش برای ایجاد مکان - هنر به جای موضوع - هنر - یا به عبارت دیگر تلاش برای فراهم کردن مکان و فضایی هنری به جای فراهم کردن آثار هنری - به طور یقین صفحه نمایشی، یعنی قابل تشخیص ترین موضوع، ظریف و ضعیف ترین حلقه طرح از لحاظ مفهومی و فنی است.
در حالی که به طور گرافیکی ماه دیده شود و قدرت آن به سبب وجود صفحه ای با نظام مدولار سست شده است؛ نظامی که بیش تر یاد آور پایه های متصل به هم با قطعه های استاندارد در نمایشگاه ها و صفحه های تبلیغاتی گردشگری است تا یک اثر با کیفیت جاودانه یا پایدار. در جایی که صفحه گرافیکی در گوشه به طور ساده می پیچد و سه یا چهار جزییات غیر قابل اجتناب آیا ظرافت و هنری بیش تر نسبت به چند کار سازه ای لازم نیست؟
در همان حال که این سطح هدف کاربردی خود را به عنوان یک صفحه پوشاننده حیاط خدماتی و نمای عقبی ساختمان ۵۱ دارد، دشوار است که مکان این موضوع را در ترکیب کلی درک کرد، بدون این که به صراحت به جهش مفهومی هنرمند اشاره کرد. جهشی بین زمین و کیهان، بین روزمره گی و جاودانگی و بین زمینی که متن روی آن به تحول دایمی تاریخ محلی اشاره دارد که در تقابل با دید دایمی و غیرقابل تغییر ماه در بالا است. (که به صورتی عجیب رنگ آن تغییر می کند). همکاری دیگر اخیر بین یک معمار و هنرمند، یعنی فاستر و کارو، درس هایی است که درباره چگونگی امکان همکاری بین یک هنرمند و یک معمار، در هنگامی که نظم ها و تخصص هایی متفاوت برای تمرکز بر روی یک بخش خاص با هم تلفیق می شوند، حاصل می شود.
به هر صورت شرکت اروپ خیلی خوب این کار را انجام داد. آنان این محوطه را خوب می شناختند - بر روی این توسعه بیش از ۲۰ سال کار کرده اند . و همکاری آنان برای فضاهای شبکه عمومی و نیمه خصوصی باید مورد تحسین قرار گیرد. به طور یقین آنان ایده های خود را پالایش کردند و فضای خوشایند جدیدی ایجاد کردند، که پیشنهادهای پیشین را برای پوشاندن این فضا با طاق های استوانه ای شکل، ساده کرد. با کار سختی که انجام شد، یک فضای جدید با حاشیه ها و جداره هایی هوشمندانه شکل گرفت که به وسیله کف سازی جدید و مناسب از نوعی وحدت برخوردار شد.
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر بعنوان میهمان