معرفی رمان رویای تبت اثر فریبا وفی

معرفی رمان رویای تبت اثر فریبا وفی

رمان رویای تبت یکی از آثار خوب و موفق فریبا وفی نویسنده ی معاصر ایرانی است. این رمان توسط نشر مرکز به چاپ رسید و پس از انتشار با استقبال بسیار خوبی روبه رو شد. رویای تبت تا کنون برنده ی جایزه ی هوشنگ گلشیری برای بهترین رمان و همچنین برنده ی جایزه ی مهرگان ادب شده است. این رمان تا کنون بارها تجدید چاپ شده است و یکی از آثار داستانی خوب ادبیات ایران محسوب می شود.

خانم وفی که متولد سال 1341 شمسی است تا کنون آثار زیادی از جمله کتاب های ترلان، پرنده ی من، در راه ویلا، حتی وقتی می خندیم، ماه کامل می شود، در عمق صحنه، رازی در کوچه ها، پس از پایان، همه ی افق، بی باد بی پارو و ... را به چاپ رسانده است.
رویای تبت که سومین اثر نویسنده ی آن است با زاویه ی دید اول شخص روایت می شود. اما کسی که روایت داستان را بر عهده دارد نقش اصلی داستان نیست. در واقع رویای تبت درباره ی زندگی زنی به نام شیوا است اما از زبان خواهرش شعله برای مخاطبان روایت می شود. البته می توان گفت که در رویای تبت داستان زندگی سه زن به طور موازی بیان می شود. شیوا، خواهرش شعله و فروغ که نامادری شوهر شیوا است. این رمان داستان عشق این سه زن را که از نسل های متفاوت هستند برای ما به تصویر می کشد. عشقی که برای هر کدام از این شخصیت ها به شکلی متفاوت رخ داده است اما در تمام آن ها غمی جدایی ناپذیر وجود دارد.

شیوا که در واقع شخصیت اصلی این رمان است، زنی کامل و عاقل است که در زمان جوانی خود عاشق جاوید شده و با او ازدواج کرده است. این زن و شوهر عاقل و منطقی هر دو درگیر فعالیت های سیاسی هستند و زندگی خوب و آرامی دارند. جاوید دوستی به نام صادق دارد که در شب نشینی ها و جلسات مختلفی با خانواده ی جاوید ملاقات های بسیاری دارد. به مرور شیوا و صادق در افکار و احساسات خود نزدیکی های زیادی را پیدا می کنند به مرور احساساتی میان آن ها جریان می یابد.

از طرفی شعله خواهر شیوا در گذشته عاشق پسری به نام مهرداد بوده است. اما اکنون مهرداد قصد ازدواج با دختر دیگری را دارد و شعله را ترک کرده است. در همین زمان شعله نیز به صادق وابسته می شود. و این دو ارتباطی را با هم آغاز می کنند. در واقع صادق در ذهن خود به دنبال جایگزینی برای شیوا، همسر نزدیک ترین دوست خود است.
در خلال رمان داستان فروغ نیز برای مخاطب نقل می شود. او که نامادری جاوید است، عاشق همسر اول خود بوده است. اما به دلیل نازایی مجبور شده که از او جدا شود و با پدر جاوید ازدواج کند.
خواندن این سه داستان در یک رمان، با شخصیت پردازی خوب و جملات تاثیر گذار خانم وفی خالی از لطف نیست.