آقای خاص در شبی که هواداران تورینی را مات و مبهوت خود کرد
آقای خاص در شبی که هواداران تورینی را مات و مبهوت خود کرد
یوونتوس و منچستر برای دومین بار در این فصل دیشب به مصاف یکدیگر رفتند. در بازی گذشته تیم یوونتوس توانسته بود که منچستر را در خانه خودش یعنی اولد ترافورد با نتیجه یک بر صفر شکست دهد و بعد از این باخت هیچ صدایی از طرفداران شیاطین سرخ بیرون نیامد. آنها شکست را پذیرفته بودند و هیچ کسی جرات نمی کرد به رسم فوتبال برای تیم حریف کری بخواند.
منچستر یونایتد بازی های لیگ برتر خود را در هفته اول با برد دو بر یک مقابل لستر سیتی آغاز کرد اما هر چه پیش رفت بازی های بیشتری را باخت. منچستر یونایتد رسما به هیچ تیمی نه نمی گفت و به تیم های میانه و حتی انتهای جدول هم می باخت. شایطین سرخ در این فصل بنا را بر باخت گذاشته بودند و منتقدان و تحلیل گران فوتبال هم تا می توانستند مورینیو را کوبیدند و از ترومای مورینیو سخن گفتند. گفته می شد مورینیو عادت کرده به هر تیمی که می رود در دو فصل اول خوب است اما در فصل سوم با نتایج افتضاحی که به بار می آورد اخراج می شود. آمار نیز همین را می گفت، مورینیو در اینتر، رئال مادرید و حتی در دور دوم حضورش در تیم چلسی، هر بار در سومین فصل حضور خود نتایج ضعیفی که کسب کرده بود موجب اخراجش از آن تیم ها شده بود.
اما اوضاع او در منچستر اندکی متفاوت بود. مورینیو انگار که قصد داشت به همه و حتی به خودش ثابت کند که تاریخ تکرار نمی شود و این جمله که تاریخ تکرار می شود متعلق به عده ای شیاد و کلاه بردار است. کسانی که می خواستند از آمدن زیدان به نیمکت منچستر یونایتد نفع ببرند. سایه زیدان بر سر مورینیو روز به روز سنگین تر می شد و مورینیو را بارها و بارها تا آستانه اخراج از منچستر یونایتد پیش بردند.
مورینیو اما ایستاد. او طی یک سخنرانی بسیار زیبا و به یاد ماندنی گفت که از کودکی یاد گرفته که کم نیاورد. او گفت علی رغم تمام این انتقادات تندی که علیه او شده، بازی بعد نخستین کسی خواهد بود که به میدان می رود. او می گفت دلش میخواهد از امید حرف بزند و همه تلاش خود را نیز برای بهبود اوضاع انجام خواهد داد. بدین نحو بود که اوضاع منچستر یونایتد آرام آرام تغییر کرد. منچستر دیگر آن تیم همیشه بازنده نبود. آنها یاد گرفتند که تیم های حریف ار می توانند شکست دهند. رابطه مورینیو با بازیکنانی نظیر پوگبا و مارسیال بهتر شد و کسی مثل فلینی هم نشان داد که چرا خوزه مورینیو تا کنون اینقدر به وی اعتماد داشته است. مورینیو جواب ایستادگی خود را گرفت و روزهای خوب کم کم پیدا شدند. اگرچه باخت منچستر یونایتد در خانه مقابل یوونتوس کسی را آزار نداد.
به هر حال آنها تیم بی دفاعی شده بودند و اینکه مقابل اصلی ترین مدعی قهرمانی در اروپا، تیمی که ماکس آلگری از آن یک تیم بدون شکست ساخته بود، ببازند واقعا نمی تواسنت نتیجه ای آزار دهنده باشد. ماکس آلگری در بازی رفت توانست پوگبا را به خوبی غیر فعال کند و تمام راههای منچستر برای حمله را ببندد. طبق معمولی منچستر به لاک دفاعی فرو رفته بود و بالاخره یووه به واسطه دیبالا به گل خود رسید و با سه امتیاز ارزشمند و بسیار مهم اولد ترافورد را ترک کرد. کریستیانو رونالدو در این ورزشگاه مورد تشویق هواداران تیم سابق خود قرار گرفت و حسابی از وی تقدییر کردند. اما انگار که او دلش نمی خواست قدردان این تشویق ها از سوی هواداران منچستر باشد. چرا که در بازی برگشت، در تورین، هنگامی که گل اول بازی را بر روی پاس بلند بونوچی به ثمر رساند، تا می توانست خوشحالی کرد. انگار که خوشحالی های کرسی رونالدو از روی کینه بود. انگار که با تمام وجودش فریاد می کشید و دلش میخواست در آن لحظه تمام منچستری های دنیا غش کنند.
اما مورینیو راه ایستادگی را یاد گرفته بود و به شاگردانش هم آموخته بود. مورینیو نخواست که این بازی را ببازد. به همین خاطر بود که در اواخر بازی، ماتا را به بازی آورد تا او روی یک ضربه ایستگاهی فوق العاده زیبا گل اول و مساوی منچستر را به ثمر برساند. گلی که ماتا زد از همان گل هایی خواهد شد که تا چند دهه آینده جزو کاندیدای بهترین گل تاریخ منچستر خواهد شد. این گل هم زیبا بود و هم اهمیت بسیار بالایی داشت. خیلی طول نکشید که مورینیو تصمیم گرفت فلینی را هم به زمین بفرستد. فلینی، همان بازیکنی که خوزه همیشه به خاطر اعتماد به او مورد سرزنش هواداران قرار می گرفت. اما بالاخره او آمد، اشلی یانگ پشت توپی قرار گرفت که از سمت چپ دروازه یووه باید به سمت دروازه شزنی ارسال می کرد. یانگ توپ را به زیبایی و دقت تمام ارسال کرد، توپ با موهای بلند و آشفته فلینی تماس برقرار کرد، به سر بونوچی خورد و در آخر با صورت الکس ساندرو برخورد کرد و در نهایت گل به نام الکس ساندرو ثبت شد.
منچستری ها سر از پا نمی شناختند. آنها تیمی را شکست داده بودند که تا به اینجای فصل هیچ شکستی را متحمل نشده بود. یوونتوس چه در بازی های لیگ و چه در بازی هایی اروپایی خودش، به جز یک مساوی که کسب کرده بود، تمام بازی ها را با پیروزی پشت سر گذاشته بود. حالا مقدر این بود که منچستر یونایتد خسته و زخمی بدون مهاجم اصلی اش یعنی لوکاکو، در خانه حریف یعنی تورین و در شبی که همه با قطعیت از برد یووه حرف می زدند، این حریف بی مانند را شکست دهد. شاید اگر راشفورد آن تک به تک دقیقه آخری را هم گل می کرد، دیگر هیچ حرف و حدیثی هم باقی نمی ماند. شاید اگر آن توپ گل می شد، تمام فوتبال دوستان نفس راحتی می کشیدند که دیگر دوران سلطه تیم های بزرگ و ثروتمند به سر رسیده و حالا تیمی مانند منچستر می تواند یووه را شکست دهد.
شبی که گذشت یک شب فوق العاده برای عاشقان فوتبال بود. در همین شب بود که مورینیو پس از سوت داور، دستش را کنار گوش خود برد و از هواداران بیانکونری خواست تا صدایشان را بالاتر ببرند. او این حرکت را از سر استهزا انجام داد چرا که آنها در طول بازی به خانواده او توهین کرده بودند. مورینیو طعم انتقام را چشید و از این طعم حسابی لذت برد.
- توضیحات
- بازدید: 353
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان