اقتباس از ادبیات در سینما و تلویزیون ایران (3)
اقتباس از ادبیات در سینما و تلویزیون ایران (3)
سکوت سینمای اقتباسی ایران، پس از پشت سر گذاشتن یک دوره فترت ده ساله، با شور قصه های هوشنگ مرادی کرمانی شکسته شد.
کیومرث پوراحمد در سالهای ۱۳۶۹-۱۳۷۲ براساس قصه های مجید که کم و بیش جایی هم در میان خوانندگان ایرانی پیدا کرده بود، یک مجموعه تلویزیونی برای گروه کودک و نوجوان شبکه یک سیما و سه فیلم سینمایی با نام های شرم، صبح روز بعد، و نان و شعر ساخت. همزمان، ابراهیم فروزش داستان آن خمره مرادی کرمانی را دستمایه یک فیلم سینمایی نمود. فيلم آن خمره سیزده جایزه از جشنواره های معتبر بین المللی را برای سازنده آن به ارمغان آورد. محمدعلی طالبی داستان چکمه مرادی کرمانی را در سال ۱۳۷۱ به دوربین سپرد او پس از چکمه فیلم های تیک تاک (۱۳۷۹) و کیسه برنج (۱۳۷۵) را بر اساس داستان های مرادی کرمانی ساخت.
کار مشترک طالبی و مرادی کرمانی و دستاوردهای آن باعث شد که آن دو فعالیت مشترک دیگری را با هم تجربه کنند. این بار طالبی داستان ماه شب چهارده مرادی کرمانی را که از طنز شیرین و در عین حال گزندهای برخوردار بود، دستهاية یک فیلم سینمایی و یک مجموعه تلویزیونی سیزده قسمتی برای گروه کودک و نوجوان شبکه یک قرار داد.
در این سال ها فیلمنامه نویسان و کارگردانان دیگری هم بودند که چشم به داستان های مرادی کرمانی داشتند. فريال بهزاد فیلم کاکلی (۱۳۶۸) را بر اساس داستانی از مرادی کرمانی ساخت. صديق برمک، کارگردان افغانی داستان بیگانه مرادی کرمانی را در افغانستان جلوی دوربین برد. فرهنگ خاتمی داستان تنور (۱۳۷۴)، - سیروس حسن پور داستان رضایتنامه (۱۳۷۶)، مرضیه برومند، داستان مربای شیرین ۰۰۰(۱۳۷۹)، سعید ابراهیمی فر، داستان تک درخت ها محمدرضا عالی پیام و محسن حسینی نسب داستان موشو (مشت بر پوست) ۱۳۸۲ و داریوش مهرجویی داستان مهمان مامان (۱۳۸۲)، از هوشنگ مرادی کرمانی را ساختند. از این روی می توان از مرادی کرمانی و داستانهایش به عنوان یک جریان اقتباسی در سینمای ایران نام برد.
در سال های پس از انقلاب، غیر از مرادی کرمانی، نویسندگان دیگری هم بودند که نسیم اقبال اقتباس بر آثارشان وزید و داستان هایشان به سینما راه یافت. از جمله:
فیلم مدرسه ای که می رفتیم، از داریوش مهرجویی، بر اساس داستان حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق نوشته فریدون دوستدار (۱۳۵۹)
فیلم جاده های سرد از مسعود جعفری جوزانی، بر اساس اگه بابا بمیره نوشته محمدرضا سرشار(۱۳۶۴)
فيلم «در مسلخ عشق» از کمال تبریزی، بر اساس کتاب حماسه هویزه نوشته نصرت الله محمودزاده (۱۳۶۹)
فیلم «مرد کوچک» از ابراهیم فروزش، بر اساس کتاب شازده کدو نوشته عباس جهانگیریان ( ۱۳۷۶)
فیلم بچه های نفت، از ابراهیم فروزش، بر اساس داستان رودسیاه نوشته سیدعلی صالحی (۱۳۷۷)
فيلم لیلا، از داریوش مهرجویی، بر اساس داستان سروناز نوشته مهناز انصاریان (۱۳۷۵)
فیلم گاوخونی، از بهروز افخمی، بر اساس داستانی از جعفر مدرس صادقی
فیلم دیشب باباتو دیدم آیدا از رسول صدرعاملی
فيلم «آب» از حبیب کاوش، بر اساس داستانی از احمد محمود (۱۳۵۴)
فيلم فصل خون از حبیب کاوش، براساس نمایشنامه آنجا که ماهی¬ها سنگ میشوند خسرو حکیم رابط (۱۳۶۰)
فيلم میرزاکوچک خان سردار جنگل از امیر قویدل بر اساس کتاب سردار جنگل نوشته ابراهيم فخرایی و کتاب مردی از جنگل نوشته احمد احرار بنفشه زار (۱۳۶۲)
محمد باقر خسروی فیلم نامه «عبدالله علیخانی» بر اساس داستان عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی
تلویزیون
کارنامه تلویزیون در پرونده اقتباس ادبی بسیار غم انگیز است. این رسانه کم کم دارد به مرز پنجاه سالگی می رسید، اما فیلم های اقتباسی در تلویزیون ما در این پنجاه سال به ده عنوان نمی رسد.
ناصر تقوایی با ساخت رمان معروف دایی جان ناپلتون نوشته ایرج پزشکزاد (در سال ۱۳۵۵) نشان داد که می توان از اثری متوسط فیلمی خوب ساخت. این مجموعه پربیننده ترین سریال تلویزیونی آن دوران بود. تقوایی بعدها در ناخدا خورشید و آرامش در حضور دیگران هم نشان داد که اقتباس گری صاحب سبک است.
- توضیحات
- بازدید: 430
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان