انسان در جستجوی معنی
انسان در جستجوی معنا
کتاب انسان در جستجوی معنی اثر دکتر ویکتور فرانکل است. دکتر فرانکل و خانواده اش جزء یهودیانی بوده اند که توسط نازی ها در اردوگاه کار اجباری اسیر بودند، خانواده او که شامل پدر، مادر، برادر و همسر او می شدند در این اردوگاهها یا جان سپردند و یا به کوره های آدم سوزی فرستاده شدند. این کتاب با وجود تلخ بودنش ارزش چندین بار مطالعه را دارد چرا که صحبت از شنیده ها نیست صحبت از دیدن ها و لمس کردنهاست. ویکتور فرانکل در وضعیتی فاجعه وار که کسی کوچکترین امیدی برای رهایی ندارند سخنرانی می کند و به آنها امید می دهد و از آنها می خواهد که به جزئی ترین چیزهایی که حالشان را خوب می کند بیاندیشند. فرانکل در این کتاب از تجربیاتش در آن اردوگاه صحبت می کند، تجاربی که منجر به کشف لوگوتراپی شد.
لوگوتراپی در مقایسه با روانکاوی روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد و به دروننگری هم ارج چندانی نمینهد، در ازاء توجه بیشتری به آینده، وظیفه و مسئولیت و معنی و هدف دارد که بیمار باید زندگی آتی خود را صرف آن کند).انسان در جستجوی معنی – صفحه ۱۴۲)
لوگوتراپی سعی و کوشش دارد که بیمار را کاملا از وظیفهی مسئولیتپذیری خود آگاه سازد. از این رو این وظیفه را بر عهدهی بیمار میگذارد که خود «انتخاب» کند. انتخاب اینکه در برابر چه کسی و چه چیزی تا چه جد مسئول است.(انسان در جستجوی معنی – صفحه ۱۶۹)
لوگوتراپی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا میخواند. (انسان در جستجوی معنی – صفحه ۱۹۲)
این کتاب در دو بخش نوشته شده است:
بخش اول: تجاربی از اردوگاه کار اجباری
در این بخش نویسنده از ورودش به اردوگاه مرگ و ترس و وحشت حاصل از آن می گوید، از بلاهایی که سر اسرا می آورندو...
قسمتی از این تجارب به زبان خود دکتر فرانکل:
این کتاب در نظر ندارد که از اتفاقات و رویدادها گزارشی ارائه دهد، بلکه تجارب شخصی را منعکس میکند که میلیونها انسان آن را لمس کرده و از آن رنج بردهاند.
میتوان گفت کتاب شرحی است از درون اردوگاه کار اجباری که به وسیلهی یکی از کسانی که جان سالم از آن به در برده است بازگو میشود. داستان به رویدادهای هولناک (که کمتر در حد باور مردم بوده) نمیپردازد، بلکه به زجرهای کوچک اشاره میکند و آنها را میشکافد.
بخش دوم: اصول اساسی در لوگوتراپی
در این بخش نویسنده دربارۀ مفاهیم لوگوتراپی توضیحات بیشتری می دهد و بیشتر جنبه علمی دارد، دکتر فرانکل شرح می دهد که چیزی باعث شد که برخی از این اسیران از اردوگاه جان سالم به در ببرند.
سرفصل های بخش دوم:
• مفاهیم اساسی در لوگوتراپی
• معناجویی
• ناکامی وجودی
• نوروزهای نئوژنیک یا اندیشهزاد
• پویایی اندیشهای
• خلاء وجودی
• معنای زندگی
• جوهر وجود
• معنای عشق
• معنای رنج
• مسایل فوق بالینی
• لوگودراما
• معنای مافوق
• انتقال و گذرایی زندگی
• لوگوتراپی به عنوان یک روش
• عصبیتها (نوروزهای) قومی
• انتقاد از جبرگرائی مطلق
• ایمان روانپزشکی
• روانپزشکی انسانی شده
فسمت هایی از متن کتاب
هرگز فراموش نمیکنم که چگونه یک شب با قرقر یکی از زندانیان از خواب جستم. او به شدت دست و پا میزد و گویا دچار کابوس وحشتناکی شده بود. از آنجا که همیشه، بویژه نسبت به کسانی که خوابهای ترسناک میدیدند یا هذیان میگفتند حس ترحم داشتم. خواستم مرد بیچاره را از خواب بیدار کنم، اما ناگهان دستم را که میرفت او را تکان دهد پس کشیدم، چون از عملی که میخواستم انجام دهم، وحشت کردم. و در آن لحظه به این حقیقت رسیدم که هیچ خوابی هر چند هولناک نمیتواند به تلخی و گزندگی واقعیت زندگی اردوگاهی پیرامون ما باشد، و من ناآگاهانه میخواستم او را به آن زندگی بازگردانم. (انسان در جستجوی معنی – صفحه ۵۰)
به بیشتر زندانیان لباسهای ژندهای داده بودند، که مترسک از آن خوشایندتر بود. در فاصله کلبهها در اردوگاه جز کثافت چیزی به چشم نمیخورد، و هرچه بیشتر تمیز میکردیم، بیشتر به بر سر راهمان ریخته میشد. افسران و زندانیان مسئول، خوش داشتند که تازه واردان را به کار گروهی تمیز کردن آبریزگاهها و بیرون ریختن مدفوع بگمارند اگر همانطور که معمولا روی میداد، به هنگام حمل مدفوع به روی تپهها، مدفوع به سر و روی زندانیان میریخت و نشانی از تنفر در چهرهاش دیده میشد یا سعی میکرد آن را پاک کند، ضربات کاپو بود که بر پیکرش فرود میآمد. و از این رو کشتن واکنشهای به هنجار تسریع میشد. (انسان در جستجوی معنی – صفحه ۳۸)
اکنون اگر کسی از ما در مورد حقیقت گفته داستایوسکی بپرسد که میگفت: «بشر موجودی است که میتواند به همه چیز عادت کند.»؛ پاسخ خواهیم داد، «بله، بشر موجودی است که به همه چیز خو میگیرد؛ اما نپرسید چگونه.» (انسان در جستجوی معنی – صفحه ۳۴)
- توضیحات
- بازدید: 435
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان