بررسی سینمای ایران در دوران اصلاحات
بررسی سینمای ایران در دوران اصلاحات (1)
ایران با بازگشت سید محمد خاتمی به عرصه سیاست ایران در کسوت رییس جمهور، تکان خورد و جامعه سینمایی در قبال این بازگشت واکنش بسیاری نشان داد. سینما با انتخاب عطا الله مهاجرانی به سمت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، که در جلسه معارفه اش از دگرگونی های بنیادین نسبت به همتایان قبلی اش حرف زد، خود را آماده ورود به دوران جدید، عصری با مضامین نو و سانسور کمتر کرد. همه میخواستند باور کنند که عصر جدیدی آغاز شده و نمایش آثار گرفتار در محاق سانسور که به دلایل مختلف راهی به پرده نیافته بودند، اولین گام بود.
حاجی واشنگتن، اثر علی حاتمی در سال 1361 ساخته شد و به دلیل تحقیر ملی ناشی از حرکات و رفتار های حارجی، شانزده سال در بایگانی ها به سر می برد، و بانو فیلم مهرجویی که در سال 1371 ساخته شده بود و به بهانه توهین به انسان و مردم، اجازه نمایش نگرفته بود همگی برای پخش آماده شدند. رابطه مردم مسلمان و زن مسیحی در فیلم دیدار اثر محمدرضا هنرمند در سال 1371 برای کنار گذاشته شدن این فیلم کافی بود. قرار گرفتن مرد در هیبت زنانه و ترسیم مقوله شیفتگی به غرب در فیلم آدم برفی به توقیف این اثر منجر شد. وقتی این فیلم ها یک به یک در عصر خاتمی به نمایش درآمدند، دریافتیم دامنه حساسیت ها چقدر بزرگ و تا چه اندازه ناروشن بوده است.
نمایش همه این فیلم ها آسان نبود و افرادی در شیراز و تهران و اصفهان سعی کردند از نمایش آدم برفی جلوگیری کنند ولی فیلم بر پرده ماند و با استقبال بی نظیر تماشاگران روبه رو شد. مقوله (زیر سوال بردن انقالاب و ارزش های آن) اصلی ترین و مهم ترین دلیل سانسور شدن این فیلم ها بود. نون و گلدون اثر محسن مخملباف در چنین قالبی زیر سوال رفت. جمله های مخملباف توصیف روشنی از آن دیدگاه بود: به من انتقاد کردند که در انقلاب تردید کرده ام، در حالی که تروریسم و خشونت را در فیلم نون و گلدون زیر سوال برده ام. به نظر برخی معنای تروریسم و انقلاب یکی است.(لوموند,10 آوریل 1997)
روایت متفاوت محسن مخملباف از درگیری چریکی دهه پنجاهش با یک پاسبان که به زندان افتادنش انجامید، با سیاست های خاتمی که بر مقوله فرهنگ تاکید داشت هم ساز بود. مخملباف تاکید کرد در ایران از یک قرن پیش تاکنون دو دیدگاه مختلف با هم در تضادند، یکی اعتقاد به این که با کشتن شاه همه مشکلات حل می شود، دومی هم اعتقاد به گسترش فرهنگ، به نظر من باید پیش از کشتن، ذهنیت مردم را تغییر داد. نون و گلدون با تکیه بر این نگره، نمونه ای ترین فیلم متعلق به روزهای طرح مقوله جامعه مدنی توسط خاتمی بود. گلدان جای اسلحه را می گرفت و محبت بر خشونت غلبه می کرد.
اما آژانس شیشه ای ساخته ابراهیم حاتمی کیا که همراه نون و گلدون در جشنواره فجر 1376 به نمایش درآمد، مقوله جامعه مدنی را نقد کرد و ابراز خشونت را ناگزیر دانست. کسی نبود تا پاسخ نیاز رزمنده سابق را بدهد و او فارغ از قانون و قانون مداری، که خاتمی همیشه و همه جا بدان اصرار می ورزید، اسلحه ای بدست گرفت وو احقاق حق کرد. این فیلم به صورتی کنایه آمیز در اولین جشنواره فیلم فجر پس از انتخاب خاتمی بعنوان رییس جمهور اکثر جوایز را ربود. حکایت بسیجی سابق (پرویز پرستویی) برای نجات جان دوست رزمنده اش، که به دلیل وجود ترکشی در گردن نیاز مبرم به عمل جراحی در خارج از ایران داشت، بیانیه ای علیه بوروکراسی، قوانین عقیم و بی تفاوتی مردم بود.
افراد به گروگان گرفته شده در آژانس هواپیمایی نمونه کوچکی از جامعه ایران شامل بازاری ها، متجددها، فرنگ نشین ها و دیگران بودند. ادامه استهزای حاتمی کیا تا حدی بود که مرد خاموشی با عینک تیره را شبیه عباس کیارستمی عازم فرانسه میکند و جریان سینمای جشنواره ای را زیر تازیانه اش بگیرد. از سوی دیگر وارستگی بسیجی بیمار (حبیب رضایی) نیز همه را محکوم می کرد و لاقید می خواند. صحنه های مجادله مامور امنیتی (رضا کیانیان) با بسیجی اسلحه بدست که خطاب به او میگفت دورانش به سر رسیده است، برای سینمای ایران جسورانه قلمداد می شد. نمایش افراد موتور سواری که فارغ از حضور پلیس برای حمایت از مرد بسیجی آمده بودند، ستایشی از انصار حزب الله به شمار آمد.
انعطاف فراوان آژانس سینمایی هر دو جناح چپ و راست را بر آن داشت تا فیلم را زبان حال خویش قلمداد کنند یا نکنند، زبان به تحسین بگشایند یا مجموعه را زیر سوال ببرند. مسعود ده نممکی صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه شلمچه که از خاتمی و دولتش صراحتا انتقاد میکرد، طی گفت و گویی در این مورد گفت: هر کدام از جریان های سیاسی به میل خود از فیلم برداشت کرده اند. گروهی دوست دارند حاتمی کیا را به سوی سینمای لیبرالی سوق دهند، حتی میگویند حاتمی کیا زیر فشار قرار گرفته و این فیلم را در دفاع از خشونت و گروههای فشار ساخته، گروه دیگری هم هست که آن را مدافع ارزش ها و زبان گویای دردهای قشر انقلاب میدانند. حاتمی کیا اگر جرات دارد به راه خیبری بپردازد. این که چرا عباس خانه نشین شده، این که چرا آقا زاده ها بر روی خون این بچه ها برج ساخته اند و سرمایه هایشان را انباشتند. این که جنگ فقر و غنا چه شده، این که حمایت از مظلوم و حمله به ظالم چه شده است.(مجله فیلم,شماره 223,مرداد 137)
آژانس شیشه ای برابر همه این تعابیر نرمش بسیاری نشان داد. در چنین قابی خبر شکایت نیروی انتظامی از حاتمی کیا برای ساختن آژانس شیشه ای منتشر شد و اعلام کردند کارگردان و تهیه کننده فیلم برای ادای توضیح درباره ساخت فیلم به دادگاه عمومی مجتمع ویژه احضار شده اند. دلیل شکایت عدم هماهنگی و اجازه رسمی و استفاده غیر مجاز از وسایل، لباس و خودروهای نیروی انتظامی و خدشه دار کردن کارایی نیروی انتظامی عنوان شد. اما نیروی انتظامی شکایت خود را پس گرفت و آژانس شیشه ای نه تنها جوایز ویژه خانه سینما را گرفت بلکه عنوان پر مخاطب ترین فیلم فصل را نیز از آن خود کرد. پخش زودهنگام این فیلم از تلویزیون در بحبوحه انتخابات شوراها، در حالی که تشکیلات سیمای جمهوری اسلامی با عدم پخش آنونس فیلمهای ایرانی عملا به وزارت ارشاد اعتنایی نمی کرد، دامنه مضامین اثر را به جبهه گیری های سیاسی کشاند.
- توضیحات
- بازدید: 422
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان