توصیف فضاهای مسجد مدرسه سپهسالار تهران
در هر چهار گوشه بنا یک ردیف پلکان برای رسیدن به طبقه بالا قرار دارد. نکته عجیب تفاوت بسیار زیاد پله ها از نظر شکل، تعداد و حتی ارتفاع آن هاست. وقتی در عملیات مرمتی مشخص شد دیوارهای طبقه بالا روی دیوار طبقه پایین قرار ندارد و یک لایه قطور خاک آن ها را از هم جدا کرده، این عقیده قوت گرفت که طراحان از ابتدا خیال دو طبقه ساختن بنا را نداشتند و به دلایلی در همان سال های اولیه قبل از انجام تزئینات، طرح خود را عوض کردند و طبقه دوم را بنا نهادند، اگرچه وجود این لایه خاک همواره به صورت معمایی باقی خواهد ماند.
حجره، که با طاق کجاوه پوشش داده شده طاقچه های متعدد و یک بخاری دیواری دارد. پشت هر حجره نیز یک پستو واقع است. ابعاد این پستوها به دلیل انحراف قبله نسبت به خیابان و حل قناسی زمین یک اندازه نیست و پوشش هایی از کجاوه و چهار پرگار بر آن ها قرار گرفته است.
نکته بسیار با اهمیت در سازمان دهی فضایی طبقه بالا، که از همان حیاط جلب نظر می کند، عقب نشستگی های دو سوی ایوان هاست که مهتابی هایی را به وجود آورده است. این حرکت، که از مسجد سید اصفهان آغاز شد و در مسجد سلطانی سمنان به زیبایی به کار گرفته شده است، از عناصر اصلی نظم دهنده به فضای پر و خالی بناست که پس از ایوان های اصلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. اطراف این مهتابی یا بهار خواب ها ۳۱ حجره قرار دارد که از حجره های پایین کوچک تر هستند و پستو هم ندارند، ولی به علت وجود پنجره در پشت آن ها از نور بهتری برخوردارند. اما طبقه دوم منحصر به این حجره نمی شود، پشت حجره های بدنه غربی بنا دو حیاط در طبقه بالا قرار دارد، که ترکیب های بی شماری از حجم های معماری در آنجا به چشم می خورد. این تنوع ساخته دست بشر یادآور تنوع و حجم ها در طبیعت می باشد: فضاهای نیمه باز، پله هایی که با حرکت های غیرمنتظره سطوح را به هم وصل می کنند، پشت ایوان ها، مناره هایی که از میان توده های اجر برخاسته اند.
نورگیرهایی که به توالی پشت هم قرار گرفته اند با پوششی از آجر مربع با ریتم ها و حرکات متفاوت. مسجد را باید یک بار هم از روی بام آن دید. مطمئنا این همه زیبایی اتفاقی نیست و معمار به عمد ترتیبی داده تا طلاب از همه این فضاها عبور کنند و شاهکار او را از هر زاویه ای ببینند. در بازگشت می توان از پلكان شمال غربی به حیاط بازگشت و در این صورت، منظره انعکاس ایوان جنوبی و گنبدخانه در حوض مركز حیاط به چشم خواهد آمد. طاق ایوان جنوبی قطعا هر بیننده ای را مقهور عظمت خود خواهد کرد. در این طاق به رغم ابعاد عظیم فضا، تزئینات استثنائی با رنگ های بی نظیر تند و درخشانی به کار رفته اند که پیش از این در هیچ مسجدی به کار نرفته است. نه کاسه زیبای ساخته آقای لرزاده همین جا هستند و عظمت فضا را به شما می نمایانند.
اما گنبدخانه اوج این تحول فضایی است. باید قبلا تاريخچه ای از تحول گنبد را دانست. گنبد برای نشستن روی دیوارهای گنبدخانه به عنصری به نام فیل پوش یا سه کنج احتیاج دارد و اصولا به دلیل اینکه گنبد بار خود را به صورت خطی پخش می کند دیوارهای گنبدخانه بسیار قطور با بازشوهایی کوچک می شوند. نمونه خوب چنین گنبدی با جرزهای عظیم، گنبد خواجه نظام الملک یا همان گنبد جنوبی مسجد جامع اصفهان است. اما معماران ایرانی همیشه در جهت سبک تر کردن دیوارهای گنبدخانه و بزرگ تر کردن بازشوها پیش رفته اند و این حرکت طی بیش از ۱۵ قرن همواره دنبال شده است.
کاربندی به عنوان نوعی سازه که می تواند بار خطی یک گنبد را به نقاط معینی منتقل کند راهکار مناسبی برای چنین خواسته ای بوده است. در واقع، کاربندی نیاز گنبد را به سه کنج از بین می برد.
ترکیب گنبدخانه با شبستان های جانبی تجربه جدیدی در معماری ایرانی محسوب می شده است که می توان آن را ویژگی این بنا و حتی معماری دوران قاجار به شمار آورد و آن را بسط افقی فضا نام نهاد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان