توصیه های الیا کازان در مورد سینما و تئاتر (4)
توصیه های الیا کازان در مورد سینما و تئاتر (4)
فیلم ساز باید زندگی و نگاه به زندگی را در دستور کار خود قرار دهد. این چیزی است که الیا کازان هم در لیست توصیه های خود نام برده و حتی در این مورد هم چند مساله عملی آورده است. او پیشنهاد میکند فیلم ساز از طریق بریده های روزنامه، از طریق عکسهایی که خودش می گیرد، تاثیر دراماتیک محیط، خصوصا تاثیری را که محیط و فضا بر رفتار انسانها میگذارد بیاموزد. الیا کازان میگوید بریده های روزنامه و عکس ها را جمع کرده و تلاش کنید که با آنها طرح هایی بزنید.
منتقدین سینما اکثرا کسانی هستند که عاشق فیلم و سینما هستند و همین عشق به سینما، آنها را مجبور میکند که بیشتر زمان خود را صرف فیلم دیدن کنند. اما فیلم سازان موفق کسانی هستند که زندگی را به خوبی می شناسند. البته که درک سینما و تسلط بر آن هم خود موضوع بسیار مهمی است، اما مهم تر از آن، شناخت زندگی است فیلم ساز باید تجربیات فراوانی در زندگی داشته باشد و بانک درام را در ذهن خود حسابی پر کند. او باید به اتفاقات اطرافش نوع متفاوتی نگاه کند و نباید مانند دیگر انسان ها، از پدیده های عادی و روزمره بگذرد. همین پدید های روتین هستند که در دست کارگردان خوب تبدیل به جذاب ترین سوژهای سینمایی می شوند.
مجسمه ای که به زیبایی هرچه تمام تر در موزه های هنری دنیا قرار گرفته اند و برای تمام تاریخ انسان ها را به سمت خود می کشانند، زمانی یک قطعه سنگ معمولی بوده اند اما در دست یک مجسمه ساز با ذوق تبدیل به این مجسمه زیبا شده اند. در سینما هم سوژه ها نیز بدین طریق ساخته و پرداخته می شوند. شما با همان قطعه های روزنامه و عکس هایی که الیا کازان گفته، سوژه هایی را از دل زندگی روتین خود بیرون آورده و حالا باید تلاش کنید که از آنها درام بیرون بکشید. ساده ترین تصاویر و اتفاقات در دل زندگی، مثل بازی کردن دو کودک خرد سال با هم، جاوی درام هستند و این وظیفه شما به عنوان فیلم ساز است که این درام درونی را بیرون کشیده و با هنرمندی تمام به سوژه سینمایی جذابی بدل کنید.
اما زمانی شما به این قدرت دست خواهید یافت، که نگرش خاص خود را در زندگی به دست آورید. نگرش ما این توانایی را به شما خواهد داد که در فیلم خود به مخاطب حرفهایی بزنید که از دیدن و شنیدن و درک کردن آن حرفها لذت ببرد. مخاطب قرار است دو ساعت از زمان خود را صرف تماشای فیلم شما بکند و حتی برای تماشای این فیلم پول هم بپردازد. پس زمانی او راضی از سالن برمی گردد، که از نگرش شما در فیلم تان لذت برده باشد.
سبک لباس ها و تاریخ آنها در تمام ادوار را به خوبی یاد بگیرید. آوردن این نکته در دل موضوعاتی به این مهمی، نشان میدهد که الیا کازان برای این مورد اهمیت خاصی قائل است. کافی است فیلم های مطرح الیا کازان را با دقت تماشا کنید. در فیلم شرق بهشت نوع لباس هایی که برای بازیگران طراحی شده به خوبی نشان دهنده شخصیت پردازی شخصیت های داستان است. لباسی که بر تن مادر اغواگر و فمفتال این فیلم پوشانده شده است، نشانگر درک درست الیا کازان از مساله طراحی لباس در سینماست. در فیلم اتوبوسی بنام هوس هم دقیقا چنین نکته ای قابل مشاهده است. استنلی کوالسکی که یک مرد شهوت ران و حیوان صفت است طوری لباس میپوشد که آن هیجان خاص و انرژی مازاد این مرد را نشان میدهد. بلانچ دوبوآ زنی بسیار آرام و البته شکست خورده در زندگی محسوب میشود و الیا کازان در طراحی لباس این شخصیت هم تمام تلاش خود را به کار گرفته تا طراحی لباس مناسبی را برایش انجام دهد.
نورپردازی را خوب بشناسید. یکی از مولفه های اصلی در میزانسن سینما مولفه نورپردازی است و شما تا زمانی هم که قدرت طراحی میزانسن خوب را نداشته باشید، کارگردان خوبی نخواهید شد. پس تا میتوانید متدهای نورپردازی را ببینید و یاد بگیرید. بدانید هر متد نورپردازی برای چه نوع فضاسازی و ژانری در سینما مناسب است.
الیا کازان در این مورد میگوید که تاثیرات طبیعی نور در ساعات مختلف شبانه روز را بشناسید. نور زاویه دار صبح گاهی، نور عمودی وسط روز، نور دم غروب که به ساعت جادویی در سینما مشهور است و از همه مهمتر، تاثیر نور بر رفتار و خلق و خوی انسان ها چیزهایی است که شما بعنوان یک کارگردان باید بدانید.
مثلا، ساعت پنج بعدظهر ساعت خستگی و تنبلی است. پس اگر میخواهید شخصیتی را نشان دهید که تنبل است و توان برخاستن از رخت خوابش را هم ندارد، بهتر است که او را در همین ساعت از روز و با نور طبیعی محیط فیلم برداری کنید.
رنگ، مورد بعدی است که به همان اندازه که شما باید نور را بشناسید، باید بر رنگ و قدرت و تاثیر هر رنگی هم مسلط شوید. مهم ترین بحث در مورد رنگ، تاثیر روانی رنگ هاست. این مساله که شما در هر صحنه، رنگ غالب را چه رنگی انتخاب کنید بسیار اهمیت دارد. یکی از معروف ترین مثال ها در سینما، فیلم فریادها و نجواها اثر اینگمار برگمان است. در این فیلم رنگ قرمز رنگ غالب در صحنه پردازی و طراحی لباس است. رنگ قرمز در فیلم فریادها و نجواها باعث ایجاد حس زنانه در فیلم شده است و به نوعی رنگی است که تنهایی شخصیتها را در این فیلم نشان میدهد.
یا مثلا در سه گانه سینمایی آبی، سفید و قرمز اثر کشلوفسکی، نمونه درخشان دیگری از استفاده از تاثیرات روانی رنگ هاست. در فیلمی که بر آن تاکیر زیادی بر آزادی انسان شده است، رنگ غالب آبی است. در فیلمی که درباره برابری و عدالت ساخته شده، رنگ غالب قرمز است.
آخرین موردی که الیا کازان به کارگردانان سینما توصیه می کند، شناخت لنز است. هر لنزی یک نوع تصویر را به شما می دهد. هر کارگردانی برای القای احساس متفاوتی در هر صحنه، از لنز مخصوصی استفاده میکند. لنز تله تاثیرات خاص خود را دارد و لنزهای نرمال و واید هم، هر یک به نحوی طرز نگاه متفاوتی را در فیلم ایجاد میکنند. بنابراین کارگردان باید لنزهای مختلف را به خوبی بشناسد چرا که یکی از اصلی ترین ابزارهای کار هر کارگردانی است.
- توضیحات
- بازدید: 397
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان