ساخت تدریجی شهر (1)
معدودی فعالیت ساختمانی که در درون زبان الگویی مشترک صورت می پذیرد می تواند تدریجا کل بیافریند و الگوهای بزرگ تری که برای تعریف آن كل لازم است می توانند تدریج با رشد توأم و آرام فعالیت های منفرد به وجود آیند. در این نوشته برآنم توضیح دهم چطور همین روند می تواند در حد شهر نیز گسترش یابد.
اکنون وقتی به گذشته نظر می کنیم می توانیم مهم ترین و پردامنه ترین اصل را شناسایی کنیم: پدید آمدن کلان ترین نظام های شهری صرفا از طریق انباشت فعالیت های تدریجی امکان پذیر است. نخستین چیزی که در می یابیم این است که هر سیستمی به گستردگی شهر مسئله ای اساسی دارد. وقتی ذهن یک نفر یا یک گروه، بنایی را طراحی می کند، طبیعتا آن را به صورت كل ادراک می کند، و هر جزئی در آن جای خود را می یابد، چه در قوام بخشیدن به كل، و چه در اینکه هر کدام از آنها خود، کل است.
اما رشد یک شهر نمیتواند ماحصل ذهن یک نفر باشد و همچنین نمیتواند ماحصل یک گروه متحد و منسجم از افکار. شهر ماحصل میلیاردها میلیارد فعالیت مجزای ساختمانی است. چگونه می شود اطمینان حاصل کرد که شهر که محصول این فعالیت های متنوع و متفرق، میتواند کل منسجمی ایجاد کند و در نهایت امر آشفته، پراکنده و نامنسجم نخواهد شد؟ سؤال این است: آیا این ساختار می تواند صرفا با تعامل خود به خودی اجزا پدید آید؟ آیا این ساختار می تواند از طریق روندی آزاد و کنترل نشده پدید آید، که در آن همه مردم به صورت موضعی هرچه می خواهند انجام دهند و باز موفق شوند کلی منسجم پدید آورند؟ یا اینکه باید آن را با استفاده از دستی هدایت گر و پنهان بر طبق نقشه و طرح جامع پدید آورد؟
آیا باید نوعی کنترل در کار باشد، نوعی نظام استبدادی و متمرکز که از بالا تحمیل شود و آزادی فعالیت های منفرد را محدود کند و آنان را به نظامی کلان مقید سازد؟ برای اینکه بتوان این سؤال را از دور بررسی کرد، می خواهم آن را با سؤالی مقایسه کنم که در نخستین سال های علم زیست شناسی مطرح شد: «اندام زنده چگونه تکوین پیدا می کند؟ » مثلا دستتان را در نظر بگیرید. آن را پیش رویتان بگیرید. آیا معتقدید این شکل پیچیده، این نظام در هم بافته استخوان ها، عضله ها، انگشتان، شست، ناخن های مفاصل، چروک های پوست، منحنی های ظریف، آیا همه آنها بی هیچ نقشه و طرحی به وجود آمده است؟ آیا کاملا معتقدید این دست صرفا حاصل تعاون سلول ها بر طبق برخی قوانین خلقت است که رشد یکایک سلول ها را متناسب با تعامل آنها با یکدیگر هدایت می کند؟
مثالی دیگر: وقتی از پنجره اتاقم به بیرون نگاه می کنم چند متر مربع باغچه می بینم، با بوته های گلدار و علف هایی در زیر آنها، یکی دو درخت قد برافراشته، و چند گیاه دیگر در میان آنها. اگر به این بوته ها نگاه کنم و در تک تک برگ هایشان، به ذرات خاک زیر آنها، شاخه های کوچک، گلبرگ گل ها، حشراتی که روی برگ ها نشسته اند، فاصله بین برگ ها که برگ های زیرین را هم رو به آسمان قرار می دهد دقت کنم، آیا به این نتیجه می رسم که طراح نهانی ای آنها را آفریده است؟ در ابتدا زیست شناسان معتقد بودند که باید طراح نهانی ای در کار باشد.
معتقد بودند که چنین معجزه ای ممکن نیست مگر آنکه چیزی با طرحی فراطبیعی در کار باشد که به سلول ها بگوید دقیقا در کجا قرار گیرند. تا قرن هفدهم حتی برخی زیست شناسان معتقد بودند همه سلول های انسان، در درون خود انسان صغیری دارند که الگوی انسان کبیر است. اما امروزه معلوم شده است که اندام زنده فقط با تعامل سلول هایش به هدایت رمزهای ژنتیکی تکوین مییابد.
اخيرا آزمایش ها نشان داده است که وجود معجزه آسای اندام زنده معجزه ای نیست که به هدایت از بالا پدید آمده باشد، بلکه معجزه ای است حاصل از تعاون ظریف و دقیق میان سلول ها؛ سلول های رشد یاینده خود با هم ارتباط برقرار می کنند و فقط به هدایت تعالیمی که با رمز های ژنتیکی در آن ها برنامه ریزی شده است به درستی و با توجه به یکدیگر عمل می کنند، آن چنان که کلی کاملا خاص می آفرینند که جزئیاتش قالبی و تکراری نیست اما شباهت آنها در هر گونه از موجودات زنده قابل تشخیص است.
در خصوص شهر نيز همین قضیه صادق است. زمانی مردم معتقد بودند شهر را باید شهرسازی که طرحی یا نقشه ای می کشد طراحی کند. می گفتند اگر نظم شهر از بالا ایجاد نشود، شهر به کلی فاقد نظم خواهد شد. در نتیجه، به رغم این شواهد آشکار از شهرها و روستاهایی که در جوامع سنتی بدون طرح جامع ساخته شده، این باور بدیهی تلقی شد و مردم از خودشان سلب اختیار کردند. اما امروز در خصوص شهر نیز، مانند زیست شناسی، معلوم شده است که ساختار شهر می تواند از طریق تعامل فعالیت های منفرد ساختمانی در درون زبانی مشترک، بسیار عمیق تر و پیچیده تر از آنچه از نقشه و طرح جامع حاصل می گردد بافته شود؛ و اینکه به واقع شهر، همچون دست شما یا بوته بیرون پنجره اتاق من، از طریق تعامل قوانینی که بر ساختمان اجزا حکومت می کند به بهترین نحو به وجود می آید.. بگذارید با دقت بیشتری بررسی کنیم که چگونه روند تعامل قوانین می تواند شهر به وجود آورد.
امر ضروری ای که این کار را ممکن می سازد این است که الگوها یکباره و تمام پدید نمی آیند، بلکه هر الگوی بزرگ نتیجه نهایی سلسله طویلی از فعالیت های خرد است و خود این فعالیت های خرد، اگر بارها و به قدر کافی تکرار شوند، این قدرت را دارند که الگو بیافرینند. این در رشد اندام های زنده امری عادی است، زیرا در اندام های زنده الگوهای بزرگ تر فقط در نتیجه تحولات خرد روزانه پدید می آیند.
در اندام در حال رشد، هیچ لحظه ای نیست که « پایان» یا «هدف» نهایی رشد باشد. بلکه برعکس، روند تحولی در کارست که حالت فعلی اندام را می گیرد، و در دقیقه بعدی رشد آن را اندکی متحول می سازد، همین روند در دقیقه های بعدی و بعدی تکرار می شود و الگوهای لازم اندک اندک و لامحاله به وجود می آیند؛ این کار مبتنی بر نقشه صورت نمی گیرد، بلکه محصول سلسله مراحل تحول است.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان