ساختار ادبی در سینمای ایران (2)
ساختار ادبی در سینمای ایران (2)
در این فیلم شخصیت نویسنده را انسانی تکیده و مظلوم می بینیم که زندگی و شرایط قابل قبولی ندارد و از طرف اجتماع مورد حمایت قرار نمی گیرد.
در فیلم «خانه خلوت» مهدی صباغ زاده، با شخصیت پیر نویسنده پاورقی نویس مجلات و روزنامه ها آشنا می شویم که حالا نوشته هایش قدیمی قلمداد می شود و او خانه نشین شده و حاضر نیست خانه خود را به دست دلال ها و مال خورها بدهد. بازی خوب عزت الله انتظامی از شخصیت نویسنده، شخصیتی زنده، دوست داشتنی و پر شور و حال ساخته که همچنان در داستان های رویایی خود میزید.
در فیلم «درخت گلابی» داریوش مهرجویی نویسنده ای خود را در باغ دوران کودکی حبس کرده تا به نوشتن آخرین کتابش بپردازد، اما هجوم خاطرات کودکی و کشف خود، کتاب و نوشتن و قلم را از او می گیرد و او به باغ پناه می برد و در دل تاریکی شب زیر درخت گلابی به آرامش می رسد.
در فیلم «سگ کشی» بهرام بیضایی، گلرخ کمالی نویسنده ای جوان است که در دام تزویر و نقشهای ریاکارانه، عشق و علاقه اش مورد سوء استفاده قرار می گیرد، او در پایان ، تنها و بغض کرده، شهر را ترک می کند.
در فیلم "سربازهای جمعه" مسعود کیمیایی، بخش های زیادی از فیلم مربوط به زندگی و قتل شاعر و نویسنده ای است که با رفتنش، سرخوردگی و سقوط در شخصیت دختر و فضای فیلم حاکم می شود. شخصیت نویسنده در این فیلم در هاله ای از احترام و قداست و مبارزه، تنیده شده، منش فرهنگی اش در مقابل برخورد فیزیکی لمپن های فیلم همان فاصله همیشگی قلم و زور را ترسیم می کند.
در فیلم "نیمه پنهان" تهمینه میلانی، در مرکز مثلث عشقی فیلم در جریان انقلاب، شخصیت نویسنده و منتقدی قرار دارد که مورد توجه دختر جوان فیلم قرار گرفته، اما سرانجام دختر جوان خود را از میان این مثلث کنار می کشد و سر خورده و خسته به سرنوشت هدر رفته اش می نگرد. شخصیت نویسنده در این فیلم بیش از حد تیپیکال و یک بعدی است و بیشتر یک آدم با تربیت و خوش تیپ و پولدار به نظر می رسد تا نویسنده ای ایرانی که چنان که دیده ایم، اغلب تنها و با وضع مالی متوسط زندگی می کنند و همه عمر، بار رنج خود و دیگران را بر دوش می کشند و اغلب هم حسرت طعم یک زندگی خوش به دلشان می ماند.
شخصیت نویسنده فیلم «تجارت» مسعود کیمیایی، به همه کس شبیه است جز نویسنده. بیشتر به شخصیت های مغرور و بزن بهادر فیلم های دیگر کیمیایی می آید تا انسان قلم به دست.
اگر شخصیت پیر مرد فیلم "نارونی" سعید ابراهیمی فر را شخصیتی فرهنگی - هنری در نظر آوریم، آن گاه پیگیری و سلوک شخصیت جوان فیلم در زندگی او، و یکی شدن آنها در هم با نوعی جایگزینی، با مهارت، تماشاگر را با خود همراه می کند.
موضوع این است که شخصیت های فرهنگی - ادبی در سینمای ایران کمتر مورد مهر واقع می شوند، چنان که در جامعه جایگاه ویژه فرهنگی خود را نیافته اند و اغلب با طرد و تنهایی و عدم پذیرش روبه رو هستند در حالی که سرمایه های معنوی آن کشور محسوب می شوند و به دلیل ادراک و فهمشان نباید مورد طرد و طعن قرار گیرند. به جرئت می توان گفت هیچ کس به اندازه آنها، درد فرهنگ و رشد فرهنگی مردم و کشور خود را ندارد. آنها پاسداران تاریخ و زبان و گفتار و راویان قصه های نهفته در دل این کشورند. در حالی که، چنان که در فیلم ها می بینیم، یا منزوی و خسته اند یا به کل مورد سوء ظن و توطئه قرار می گیرند.
٣. گفت و گو
بیشترین تأثیر ادبی سینمای ایران را در میان گفتگوهای آن می توان جستجو کرد چه استفاده از شاعران و نخبگان برای دیالوگ نویسی فیلم ها از جمله استفاده از احمد شاملو و منتقدان و ...، چه به کار بردن ویژگی های زیباشناسی نمایشی / ادبی دیالوگ توسط کارگردان های فرهیخته که به زیبایی اثرشان افزوده اند.
از آنجا که گفت و گو، یکی از ویژگی های اساسی نمایشنامه است، به اندازه کافی درباره اهمیت و حرکت نمایشی در آن سخن گفته شده است و از این نظر از پشتوانه خوبی برخوردار است. تضاد، حرکت، کنش، روان شناسی فرد و طبقه و .. بسیاری از ویژگی های دیگر به تنهایی از طریق انتخاب درست حال و فضای گفت و گو قابل دریافت و انتقال است. از آن جمله می توان بی درنگ به آثار علی حاتمی اشاره کرد که گفت و گوها و مونولوگ هایش به شعر و نثر پاکیزه فارسی پهلو می زنند و به وضوح بر غیر واقعی بودن و نوشتار بودن خود اشاره دارند و قصد واقع نمایی روان شناسانه ندارند. شخصیت ها هم با لحن و اجرایی شاعرانه و شیوه نمایان کلام را ادا می کنند و سعی در واقع گرایی ندارند. بیشتر به تابلوهای نقاشی می مانند که آدم ها در آن به حرف آمده باشند. آثار حاتمی را از این منظر می توان به چهار دسته تقسیم بندی کرد: نخست گفت و گوهای سریال ها و فیلم های تاریخی، چون «هزاردستان»، «سلطان صاحبقران»، «كمال الملک»، «ستارخان» و "حاجی واشنگتن" که بسیار ریزپردازانه و فنی نگاشته شده اند. چنان که بازیگران انگار در حال واگویه کردن کتابت و نثر متكلف فارسی قدیم هستند، هر چند به خصوصیات هر نقش هم متکی باشند.
دوم گفت و گوهای فیلم هایی بر اساس فرهنگ عامیانه و مردمی است، چون فیلم های «حسن کچل» و «باباشمل»، که گفت و گوها ضرب و وزن و آهنگ خاص نمایش های شاد و ریتمیک مردمی را هم دارند و نوعی موزیکال ایرانی هم محسوب می شوند.
سوم فیلم هایی درباره تهران دوره رضاشاهی و تاریخ معاصر است، همچون فیلم «سوته دلان»، که دل انگیز ترین گفتگوهای سینمای حاتمی را در خود دارند. اغلب مونولوگ های مجید بنا به ذهن پریشان و مشوش او نقشی در هم و برهم و لحن دیوانگی دارد. حبیب آقا، برادرش، کلامی متین و خوددار و نجیب دارد و فخرالملوک سخنانش توأم با شرم، عاطفه، حسرت و گلایه ادا می شود.
- توضیحات
- بازدید: 340
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان