معرفی بهروز شعیبی کارگردان ایرانی
معرفی بهروز شعیبی کارگردان ایرانی
شاید وقتی سریالی با عظمت و مخاطب بیشمار «پرده نشین» را میبینیم؛ باورمان نشود که کارگردانش همان نوجوان ساده ی فیلم «آژانس شیشه ای» است. پسر حاج کاظم. ظاهرا بهروز شعیبی از نوجوانی راه خود را شناخته بود. حضور در فیلم حاتمی کیا عرصه را نه فقط برای بازیگری بلکه حتی برای کارگردانی به سمت او باز کرده بود. جدیت فیلم حاتمی کیا و شخصیتش بهروز شعیبی را به سماجت در حضور خود فراخوانده بود.
پس از سالها کمرنگ دیده شدن در سینما برای نخستین بار «دهلیز» را ساخت. فیلمی با محوریت قصاص و توانست خود را به جامعه سینمایی معرفی کند بی آنکه جبهه گیری خاصی داشته باشد.
بهروز شعیبی زاده ۱۳۵۸ در مشهد بازیگر و کارگردان ایرانی است. او در فیلمهای زیادی، نقشهای متفاوتی را از جمله کارگردان، بازیگر دستیار کارگردان و برنامهریز ایفا کرده است. او با کارگردانی فیلم دهلیز برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو (مسابقه فیلمهای اول) شد.
،بهروز شعیبی در سال ۱۳۹۲ و سال ۱۳۹۶، فیلم تبلیغاتی محمدباقر قالیباف را برای انتخابات ریاست جمهوری کارگردانی کرد. او به عنوان بازیگر در فیلمها و سریال های زیر بازی کرده است. گیله وا؛ سیانور؛ تنهایی لیلا ؛ مهمان داریم، مهرآباد، کلاس سوم ب، گزارش یک جشن، طلا و مس، دم صبح ،گفتگو با سایه، قصههای یک زندگی – گرداب، پسران مهتاب (ارتشی در تاریکی، در کنار هم سلب اختیار، پروندههای مجهول،آژانس شیشهای)بازگشت پرستوها )، )نامههای خیس( اما با این همه او به عنوان بازیگر تنها در سریال تنهایی لیلا با بازی نقش محمد به محبوبیت و شهرت رسید.
بیش از هر چیز او را به عنوان یک بازیگر و کارگردان انقلابی می شناسند اما او خود از این عنوان سرباز می زند و مخالف چنین اتیکتی بر پیشانی خودش است. او معتقد است که سینما در محله ی گذار و تجربه است و هنوز نتوانسته قلم خود را پیدا کند.
عده ای که به هر طریق می خواهند او را مذهبی و انقلابی بخوانند؛ پس از سریال گلشیفته و فیلم دارکوب بسیار تعجب کردند. آن ها معتقدند که شعیبی از مسیر خودش خارج شده است. اما به راستی کدام مسیر؟ مسیری که خودشان دوست داشتند شعیبی را منسوب به آن اطلاق کنند.
شاید برخورد خود شعیبی هم در چنین برچسب خوردنی بی تاثیر نباشد. پرداختن به موضوعاتی مثل «روحانیت»، «آقازادگی»؛ «جنگ و جبهه» خود به نوعی ذهن را به سمت چنین عقایدی می برد و شاید بی ربط نباشد که پاره ای مخاطبانش که او را با چنین عناوینی می شناسند از به سمت دیگر رفتن او تعجب کنند.
حقیقت این است که او در پرداخت سوژه و انتخاب آن تک صدایی، تک گویی و تک بینی ندارد. او از اجتماع می نویسد آن گونه که هست. مثلا درباره ساخت «دارکوب» در گفتگویی با مشرق نیوز می گوید:« موضوع اعتیاد از مهمترین مسائل اجتماعی است، به نظرم وقتی میخواهیم از اجتماع بنویسم و فیلم بسازیم یکی از مهمترین موضوعاتی که به ذهن میرسد و همچنان جامعه با آن درگیر است، همین مساله اعتیاد است. اعتیاد همچنان مساله فراگیر جامعه ما است و نه فقط سینما که همه رسانهها باید همچنان در مورد آن کار کنند. فارغ از ماندگاری سینما که موضوع را در قالب درام میآورد و از آن صحبت میکند؛ شاهد یک شکل کمکاری رسانهای در مورد اعتیاد هستیم؛ آگاهیبخشی و آموزش نداریم. این را هم علاوه کنید بر یکسری از محدودیتها مثل اینکه در مورد مسائل زنان به شکلی گسترده در جامعه صحبت نکردهایم. برای همین وقتی شروع به ساخت یک فیلم در مورد اعتیاد زن کردیم، خیلی مسائل مبهم بود. درست است درام و قصهای داشتیم و یک ایده اولیه و در مورد معضلی حرف میزدیم که مساله روز است اما مشکل این بود که تا بهحال شکل درستی از آن ارائه نشده بود و زمانیکه تحقیقات میدانی را شروع کردیم، متوجه فاجعه شدیم. مساله اعتیاد مخصوصا اعتیاد بانوان، خیلی مهم است و تعداد زیادی از خانمها به این مساله دچار شدهاند و گاهی این اعتیاد ناخواسته بوده است. با کنار هم قراردادن تمام این مسائل تصمیم گرفتیم «دارکوب» را بسازیم..»
با این همه این کارگردان 39 ساله بسیار پرکار است و پرونده ای با نمرات حداقل متوسط دارد. سریال زنانه و طنز «گلیشیفته» از جمله دلایل انتقاد مخاطبان خاص شعیبی نسبت به اوست. سریال گلشیفته با بازی چهره هایی همچون:« نازنین بیاتی، شیلا خداداد، نسیم ادبی، شیدا خلیق، بهاره کیان افشار و مهناز افشار» توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. بیشتر از هر چیز می توان انگیزه ساخت شعیبی از چنین سریال زنانه ای را فان و سرگرمی دانست.
این فیلم با وجود شخصیتی که مهناز افشار بازی می کند، کمی به سمت و سوی جدیت می رود. ظاهرا می خواهد به نوعی مساله حساسیتی که روی زندگی افراد سرشناس سیاسی وجود دارد را مطرح کند تا مخاطب خود در این رابطه قضاوت کند.
گلیشفته یک درام زنانه است و بیشتر شبیه به شوخی به نظر می آید. نازنین بیاتی زیبا و درسخوان رتبه یک کنکور است اما پدر متعصب و سنتی اش مانع خارج شدن او از یزد می شود. پدرش نهایتا عاجزانه واقعه را می پذیرد و سایه به سایه دخترش را در تهران تعقیب می کند. نام سریال گلشیفته حاکی از ورود به فیلمی زنانه است. نامی که در زمان خودش به خاطر شباهت با نام گلشیفته فراهانی خبر ساز بود.
بهروز شعیبی درباره نوع سینمایی که به آن تعلق خاطر دارد، در گفتگو با مشرق نیوز می گوید:« فقط میتوانم بگویم فیلمسازی من هم جزئی از سینمای ایران است. من فضا سازیها، لحن و گویشی که متعلق به فرهنگمان باشد را دوست دارم و تا وقتی در این سینما کار میکنم، تحتتاثیر فیلمسازانی هستم که پیش از این شاخص بودهاند. دهههای 50، 60 و 70 سینمای ایران کارگردانهای شاخصی داشته است که با همین لحن برآمده از فرهنگ ایرانی فیلم میساختند. کاری که علی حاتمی و بهرام بیضایی بهطور شاخص انجام میدادند و در نوع قصهگویی، آثاری که ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی تولید کردند، من و خیلیها را توانست جذب سینما کند. این سینما متعلق به ایران است و حتی بینندههای غیر ایرانی هم توقع چنین سینمایی از ما دارند. تلاشم این است موقع ساخت به آن چیزی که متعلق به سینمای ایران است؛ نزدیک شوم.»
- توضیحات
- بازدید: 932
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان