ناباکوف، حشره شناسی که نویسنده شد
ناباکوف، حشره شناسی که نویسنده شد
ناباکوف سال 22/آوریل/1899 در روسیه شهر سنت پترزبورگ در خانوده ای مرفه متولد شد ؛ اما می توان او را چند وطنی نامید ..در روسیه متولد شد، جوانی اش را در انگلستان و آلمان سپری کرد، در آمریکا به شهرت جهانی دست یافت در حالی که دوران میانسالی خود را سپری می کرد ، و در دوران کهولت و اواخر عمر سویس را به عنوان وطن برگزید ، ودر همان جا نیز چشم از جهان فرو بست و به خاک سپرده شد. تمام عمر منتظر بود تا انقلاب بلشویکی سقوط کند و او به وطن برگردد، اما نشد .
در یکی از مصاحبه هایش که پرسیده شده بود شما خود را روسی می دانید یا آمریکایی او خود را روسی معرفی می کند :
از لحاظ تاریخی من خودم یک «روس سفید» هستم، از زمانیکه همه روسها روسیه را ترک کردند، مثل خانواده من که در سالهای اولیه حکومت استبدادی بلشویکها بهدلیل اعتراضشان به این حکومت مجبور به ترک روسیه شدند و روسهایی سفید در مفهوم عظیمش باقی ماندند. اما این پناهندگان به گروههای اجتماعی و سیاسی زیادی منشعب شدند، همانطور که قبل از کودتای بلشویکها همه یک ملت بودند. من نه با «دسته عبوس» روسهای سفید قاطی میشوم و نه با به اصطلاح «بلشویکها» که اراذل و اوباشاند. از طرف دیگر من دوستانی در میان روشنفکران سلطنتطلب هم دارم، همانطور که در میان انقلابیون روشنفکر سوسیال دارم. پدرم یک لیبرال قدیمی بود و من دلم نمیخواهد برچسب آزادیخواه قدیمی به من داده شود.
ودرباره آمریکایی بودنش به شوخی معتقد است همانقدر آمریکاییاست که «آوریل در آریزونا» (بازی با کلمات) وگیاهان و جانوران، اما خود را به آمریکا مدیون می داند.
حشره شناسی ناباکوف تنها معطوف به جمع آوری پروانه میشد که آنرا به عنوان تفریح برگزیده بود ، او می معتقد بود « شکار پروانهها، البته و مطالعه آنها. لذتها و جوایز الهامی ادبی در برابر شور و شعف کشف عضوی جدید زیر میکروسکوپ یا گونهای ناشناخته در کوهستانهای ایران یا پرو چیزی نیست. بعید نیست که اگر هیچ انقلابی در روسیه رخ نداده بود، من خودم را کاملا وقف حشرهشناسی کرده بودم و هرگز هیچ رمانی ننوشته بودم.»به همین دلیل در اصل می توان او را نویسنده ، مترجم ، نمایش نامه نویس و شاعر نامید. ۱۸ رمان، ۸ مجموعه داستان کوتاه، ۷ کتاب شعر و ۹ نمایشنامه در کارنامه ناباکوف دیده می شود ، غیر از اینها درس گفتارهای ناباکوف در در دانشگاههاروارد و کالج کرنل را هم باید اضافه کرد.
«لولیتا»، «ماری»، «دعوت به مراسم گردن زنی»، «زندگی واقعی سباستین نایت»، «آتش رنگ پریده» و «خنده در تاریکی» از جمله آثار معروف این نویسنده هستند.
لولیتا معروفترین اثر ناباکوف است که اکثر کتاب خوانان ناباکوف را با آن می شناسند که جز ممنوعه ها در ایران است. زمانی که«لولیتا» را نوشت، آن را به چهار ناشر آمریکایی سپرد، اما هیچ کدام از ناشران حاضر به چاپ «لولیتا» نشدند و به بهانه های مختلف، از زیر چاپ رمان شانه خالی کردند. نا امیدانه بازگشت و تمامی دست نوشته هایش را آتش زد اما به تشویق همسرش لولیتا را به ناشری در پاریس داد. لولیتا منتشر شد و در طی یکسال پرفروش ترین کتاب فرانسه شد.
. ناباکوف جزء نویسندگانی بود که با رمان هایش میتوانست به راحتی گزک دست نظریهپردازان چپ و همچنین تحلیلهای فرویدی بدهد. به همین جهت در نوشته های ناباکوف به وضوح می توان دریافت که از مخالفان سرسخت فروید و نظریات اوست تا جایی که در مقدمه یکی از رمان هایش می نویسد که در این رمان برای فرویدیها تله گذاشته است.
- توضیحات
- بازدید: 511
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان