چاپ

هفت نگار آسمانی

هفت نگار آسمانی

هفت پیکر از مثنوی های پنچگانه نظامی گنجه ای است که مورد توجه ادب دوستان بوده است. این منظومه در دوران کهن سالی و پختگی نظامی سروده شده است و فاصلة آن با سرودن لیلی و مجنون را نه سال دانسته اند.
هفت پیکر داستان بهرام گور است که در ان بزم و رزم یک پادشاه ایرانی به تصویرهای شاعرانه و هنرمندانه کشیده شده است. به گفتة استاد غلامحسین زرین کوب« هفت پیکر نظامی» آن هفت قصه شگفت انگیز و نفس گیر و پرماجرا که لعبتان هفت گنبد برای شاه نقل می کنند خیال انگیزترین و پررنگ و نگارترین منظومه از پنج گنج وی به شمار می آید.( پیر گنجه در جستجوی ناکجاآباد ص 144)

هفت نگار آسمانی
این کتاب دارای سبکی منحصربه فرد و جالب است، حاوی داستان هایی تو در تو و سرشار از تصویرهای رنگارنگ که به قولی: بسیاری از صحنه ها در این قصه ها رویاهای مالیخولیایی است. مناسب حال و مقال قصه گویان عروسک گونه ای که جرأت رویارویی با واقعیت را ندارند و حتی عشق و محنت های آن را هم به درستی نیازموده اند.( پیر گنجه در جستجوی ناکجاآباد ص 153)
در این منظومه عدد هفت دارای جایگاه مویژه ای در ایجاد و ساخت داستان ها دارد. هر روز از هفته به رنگی و سیاره ای منسوب است ودر هرقصری بانویی با لباسی از رنگی خاص. البته رنگ های منسوب به سیارات با عقایدعامه منجمان در رابطه با روزها و سایر مدلدلات در برخی موارد تفاوت هایی داردکه می تواند به ماخذ متفاوت نظامی تفسیر و توجیه شود.

هفت نگار آسمانی
هفت پیکر چنان رنگارنگ و پرتصویر است که می تواند محمل رمزپردازی ها و تفیر و تاویل های گونه گونی شود و می توان آنرا قصه هایی با نمادهای عرفانی و روانشناختی در نظر گرفت.( هفت نگار آسمانی، دکتر مجید سرمدی)
نظامی در این کتاب با استفاده از ساده ترین و آشناترین موضوعات اقدام به خلق شاهکاری بی نظیر کرده و شروع به قصه سرایی و داستان سرایی کرده است.داستان هایی که با رمز و کنایه، سمبل و نماد به بیان موضوع و مطلب می پردازد.ماجرای سرگذشت بهرام در هفت پیکر با قصه ها، افسانه ها و داستان های فروان آمیخته است و مجموعه ای شگرف از نمادها و اشارات را در خود جای داده، هفت قصر هفت رنگ به بانویی هفت شاهزاده خانم از هفت اقلیم نماد سلطنت باشکوه بهرام گور بر همه عالم.

هفت نگار آسمانی
خواستن بهرام دختر شاهان هفت اقلیم را

شه به ناز و نشاط شد مشغول
کز ده و گیر گشته بود ملول

کار هریک چنانکه بود به ساخت
پس به تدبیر کار خود پرداخت

به فراغت به کام دل بنشست
دشمنان زیر پای و می در دست

یادش آمد حدیث آن استاد
کان صفت کرده بود پیشین یاد

وان سراچه که هفت پیکر بود
بلکه ار تنگ هفت کشور بود

مهر آن دختران حور سرشت
در دلش تخم مهربانی کشت

کورش آنگه ز هفت جوش نشست
کامد آن هفت کیمیاش به دست

هفت نگار آسمانی

اولین دختر از نژاد کیان
بود لیکن پدر شده ز میان

خواستش با هزار خواسته بیش
گوهری یافت هم ز گوهر خویش

پس به خاقان روانه کرد برید
برخی از مهر و برخی از تهدید

دخترش خواست با خزانه و تاج
بر سر هردو هفت ساله خراج

داد خاقان خراج و دختر و چیز
حمل دینار و گنج گوهر نیز

وانگهی ترکتاز کرد به روم
در فکند آتشی دران بر و بوم

قیصر از بیم بر نزد نفسی
دخترش داد و عذر خواست بسی

کس فرستاد سوی مغرب شاه
با زر مغربی و افسر و گاه

دخت او نیز در کنار آورد
زیرکی بین که چو به کار آورد

چون سهی سرو برد ازان بستان
رفت از آنجا به ملک هندستان

دختر رای را به عقل و به رای
خواست و آورد کام خویش به جای

قاصدش رفت و خواست از خوارزم
دختر خوب روی در خور بزم

همچنان نامه کرد بر سقلاب
خواست زیبا رخی چو قطره آب

چون ز کشور خدای هفت اقلیم
هفت لعبت ستد چو در یتیم

از جهان دل به شادمانی داد
داد عیش خوش و جوانی داد

هفت نگار آسمانی

 

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)
بازدید: 373
افزودن نظر
  • هیچ نظری یافت نشد.
قدرت گرفته از کومنتو فارسی جوملا نال