ورزش
داستان وینچنزو مونتلا، هواپیمای تک نفره در میلان (2)

در بخش قبل به بررسی تاریخچه بازیهای مونتلا پرداختیم و اینکه با چه شور و اشتیاقی وارد میلان شد، نتایج خوب و بعضا شگفت انگیزی کسب کرد و در پایان فصل و در حالیکه تیم بشدت افت کرده بود تمام هدف میلانِ مونتلا شکست اینتر در بازی برگشت مقابل این تیم بود تا بتواند بجای تیم پیولی به رقابتهای لیگ اروپا برسد. . نیم فصل قبل، سوسو دو گل برای میلان زد و هنگامیکه بازی با نتیجه 2 بر 1 در حال اتمام بود، پریشیچ در دقیقه پایانی گل مساوی را برای اینتر میلان زد و با خوشحالی پیراهن خود را از تن دراورد و با دیگر بازیکنان به خوشحالی بسیار ویژه ای دست زدند. میلان در آن بازی تیم برتر میدان بود و خوردن گل مساوی از تیمی که مستحق شکست بود مونتلا را حسابی آزرده خاطر کرده بود به طوری که در پایان از خوشحالی بعد از گل بازیکنان تیم حریف انتقاد کرد و گفت که آنها انگار در فینال لیگ قهرمانان اروپا گلزنی کرده بودند. این جمله بارها و بارها توسط هواداران تیم میلان در شبکه های مجازی نقل قول شد و اینتریستاها با اشنیدن این جملات عصبانی میشدند.
اما حالا در بازی برگشت اوضاع حسابی متفاوت شده بود و هیچکس نمیدانست که قرار است تاریخ در بازی برگشت تکرار شود. این بار میلان مونتلا تیم ضعیف میدان بود و اینتر دوبار جلو افتاد. میلان در اواسط نیمه دوم به گل رسید اما هرچه دقایق بازی میگذشتند و بیشتر به خط پایان بازی نزدیک میشدند، امید هواداران و اعضای تیم بیشتر ناامید میشد و همگی در حال آماده سازی روحی روانی خود برای پذیرش شکست و بازهم نرسیدن به اروپا (حتی لیگ اروپا) بودند. دقیقه نود گذشته بود و داور چهار دقیقه وقت اضافی گرفته بود، اما اکنون دقیقه نود و هشت بود و داور تازه برای میلان کرنر گرفته بود، شاید آخرین لمس توپ بود، بوناونتورا فرستاد و توپ در آخرین لمس خود به پای زاپاتا مدافع نیمکت نشین میلان خورد و وارد دروازه اینتر شد. زاپاتا برای به ثمر رساندن این گل با پای راست خود تا جایی که توانسته بود به بالا پریده و با حرکتی جانانه و زیبا به سمیر هندانوویچ گل مساوی را زده بود. مدافعین بلافاصله دست به اعتراض زدند که زاپاتا در موقعیت آفساید به آنها گل زده اما داور با نشان دادن مچ بند مخصوص خود نشان داد که توپ از خط دروازه عبور کرده و اعتراضها قابل قبول نیست. این بار زاپاتا بود که به جای پریشیچ نجات بخش میلان شده بود و مونتلا به قدری غرق در شادی پس از گل شده بود که بعد از بازی بارها مورد انتقاد قرار گرفت که چرا فصل بعد اینطور زننده به اینتریها کنایه میزد که انگار در فینال لیگ قهرمانان اروپا گل زده اند و خودش پس از به ثمر رسیدن گل تساوی تیمش اینگونه کودکانه غرق در شادی و خوشحالی کردن است. زاپاتا که سالها دفاعی نیمکت نشین و یکی از بازیکنان ضعیف میلان محسوب و به «لرد زاپاتا» مشهور گشته بود، حالا به شان و منزلتی یک شبه دست پیدا کرده بود و گلش به اینتر جزو گلهای ماندگار تاریخ تیمش شد.
میلان در پایان فصل به بازیهای مقدماتی لیگ اروپا رسید و تیم هم مالکان جدید خود را شناخته بود. اگرچه تیم مدیریت جدید همواره هویتی مبهم داشت و هونگ لی هیچوقت نتوانست این مشکل را برای تیم خود حل کند. اما به هر حال چینیها با بودجه¬ای بالغ بر دویست میلیون یورو قصد داشت از میلان تیمی بسازد که هر چه زودتر به جایگاه واقعی خود رسیده و بتواند سودهای سرشاری را نصیب مالکانش بکند. میرابلی و فاسونه ماهها بود که اروپا را شهر به شهر زیر پا گذاشته بودند و بازیکنان جوان و معتبر و پراستعدادی را زیر نظر گرفته بودند. فصل نقل و انتقالات که شروع شد، میلان فوق ستاره این پنجره بود. آوردن بونوچی از تورین به سن سیرو شاید مهمترین انتقال این فصل در ایتالیا بود. بونوچی که زمانی عنوان کرده بود میخواهد لباس یوونتوس را بر بدن خود خالکوبی کند اما بعد از اینکه با آلگری وارد رابطه¬ای متشنج شد بلافاصله به دعوت میلان پاسخ مثبت داد و اینگونه خشم یووه فن ها را افسارگسیخته نمود. هرچه میتوانستند به او فحش و بد و بیراه گفتند. بونوچی در دفاع از این گله و شکایت که چرا به تیم رقیب پیوسته و به تیم دیگری در کشوری دیگر نرفته¬است، لئو در پاسخ گفته بود که پسر خردسالش بیمار است و نمیخواسته که از ایتالیا خارج شود. اما بونوچی تنها ستاره جذب شده توسط میلان نبود. تمدید قرارداد با دوناروما که ایجنتش از ماهها قبل جنگی خانمانسوز با مدیران آغاز کرده بود تا بتواند موکلش را به تیم ثروتمندتری ببرد و پول بیشتری هم گیر خودش بیاید. دوناروما بارها توسط هواداران هو شد، در بازی ملی بخاطر رفتار میلانی ها در استادیوم گریه کرد و در نهایت بعد از اینکه حقوق و قراردادی آنچنانی بست و توانست که برادرش را هم بعنوان دروازه بان دوم وارد تیم کند، قرار شد که با میلان تمدید کند و از طرف هواداران نیز بخشیده شد.
رابرت رودریگز دفاع چپ، آندره آ کونتی دفاع راست، کسیه هافبک راست، بیگلیا کاپیتان تیم لاتزو و هافبک مرکزی این تیم، هاکان چالهان اوغلو وینگر و همچنین هافبک ترکیه¬ای که بدلیل ضربات ایستگاهی عجیب غریبش که در معروفترین ضربه¬اش توانسته بود توپی را از میانه زمین به داخل دروازه تیم حریف شوت کند و در آخر نیکولا کالینیچ مهاجم فیورنتینا پس از کلی کش و قوس در روزهای آخر به میلان آمد تا جای خالی باکا که دیگر مونتلا دلش نمیخواست بیش از این موقعیتهای صد در صدی توسط او بیرون زده بشود، بازی کند. بورینی مهاجم ایتالیایی لیورپول و موساکیو مدافع آرژانتینی از دیگر بازیکنانی بودند که قرار بود میلان را تکمیل و تقویت کنند. میلان در مجموع توانسته بود که 12 بازیکن جدید را کسب کند و همین موضوع هم امید در دل هواداران ساخته بود و هم زنگ خطری را بیخ گوش باسابقه¬های تیم از جمله مالدینی و شوچنکو به صدا دراورده بود. میلان تیمی بود که همچون پروانه از پیله سر بیرون آورده بود و به مانند پسته دربسته ای بود که هیچکس نمیتوانست بخوبی پایان فصل پیش رو را پیش بینی کند. مونتلا به هرکس که میخواست رسیده بود و دیگر هیچ بهانه ای نداشت تا نتایجی ضعیف را توجیه کند. همچنان لبخندهایی آرام و دوست داشتنی بر لب داشت و با مصاحبه¬هایی منطقی و به جا تیم را آماده میکرد تا به مصاف غولهای ایتالیایی و همچنین اروپایی ببرد. مونتلا همچنان لبخند میزد.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان