واژگان سینمایی

تمامی مکانیسم تشابه و تضادی که تصاویر فیلم را در قصه ای جمع می آورد دارای ویژگی تعلق به دستور زبان سینماست. سینما واژگانی هم دارد مرکب از عکسهای اشیاء و مردمان که مبدل به نشانه های آن مردم و اشیاء شده و به مثابه واحدهای واژگانی عمل می کنند.

با این همه، میان واژگانی که از کلمات يك زبان طبیعی تشکیل یافته و واژگان يك زبان تصویری، فرق بسیار هست. تا آنجا که به منظور ما مربوط می شود، یکی از مهم ترین این اختلافات آنست که واژه در زبان طبیعی می تواند نشانگر شیء، گروهی ما از اشیاء یا طبقه ای از آنها در هر سطح تجرید باشد. واژه می تواند متعلق به زبانی باشد که اشیاء واقعی را توصیف می کند یا زبانی که توصیفات را وصف می نماید - یعنی «فرا زبان»ی در همه سطوح ممکن.

واژگان سینمایی

کلمات «پرنده» و «کلاغ» هردو واژه اند. نشانه دیداری اصلا، محسوس و عینی است. در حالیکه مشاهده انتزاع امر، ناممکن است. بنابر این، تکامل يك زبان انتزاعی (مثل زبان پیکر تراشی یونان باستان) برای هر دو هنر نقاشی و پیکرتراشی در عین نیل به دستاوردی بزرگ، کاری بس دشوار بوده است.

با توجه به این امر، عکاسی در موقعیت ویژه و بسیار دشوارتری قرار دارد. هنرمندان دیگر هنرهای تجسمی، از طریق عدم بازسازی تمام جنبه های شیء، مرتبه بالاتری از انتزاع را می آفرینند. مکتب کلاسیسیسم در زمینه آنچه که نقاش نباید به ترسیم / تجسم آنها بپردازد، به معیاری ویژه دست یافت.

کاریکاتور یا پوستر، بسیاری از خصائل موجود درشی و ترسیم شده را حذف می کند، ولی دوربین همه چیز را ثبت می کند. آفرينش يك زبان درجه دوم، زبانی انتزاعی که بر پایه عکس - نشانه ها بنا شده باشد تنها به صورت ستیز با آنچه که در ماهیت عکس، ضروری ترین به شمار می آید، امکان پذیر است. درست به همین علت است که آفرینش نشانه های انتزاعی تر در سینما، می تواند سرچشمه تنش هنری عظیمی باشد.

واژگان سینمایی

جدایی نشانه سينمائي از مفهوم مادی و آنی آن، و تغییر شکلش به صورت نشانه ای با محتوای کلی تر، عمدتا از طريق وضع و چگونگی نما که قو با بیان گردیده، حاصل آمده است. مثلا اشیاء نمای درشت در سینما، بمثابه استعاراتی در نظر گرفته شده (که دريك زبان طبیعی جنبه کنایه در معنی دارد). نماهای تحریف شده، همچون بزرگ نمایی یکباره دستی که از پرده به سوی ما دراز شده، همین اثر را دارند. سینمای سالهای دهه ۱۹۲۰ شوروی به قدرت مونتاژ در تبدیل نگاره های اشیاء به زبان مفاهیم انتزاعی، پی برد. بسیاری از آن تجربیات را می توان در فیلم ده روزی که جهان را تکان داد (اکتبر) کار ایزنشتاین، مشاهده کرد.

واژگان سینمایی

اگرچه ما، از اثرات غافلگیر کننده زوایای دوربین، جابجائی و تحریف عکسی، تنها بدین خاطر که در عکاسی به وقوع می پیوندند، در شگفت می شویم، ولی چنین وسائلی در هنرهای تجسمی (تصویری) همچون گرافيك، جنبه عادی و حتی سنتی دارند. به هر حال، سینما، تنها بخاطر جنبه داستانیش وسیله ای را داراست که در متون کلامی معمول، و در دنیای هنرهای تجسمی، بی نظیر است و آن وسیله تکرار است. تکرار شیئی واحد بر پرده، وزن خاصی آفریده، و نشانه آن شیء از منبع بصری آن آغاز به جداشدن می کند. چنانچه شکل طبیعی گرایشی داشته یا با مشخصاتی چون «بسته بودن/ گشوده بودن» یا «روشنایی / تاریکی» نمایان باشد، آنگاه تکرار، معانی مادی را ساکت کرده و بر معانی انتزاعی، اعم از منطقی یا متداعی، تأکید می گذارد.

واژگان سینمایی

این امر، در مورد راهروها و راه پله های فیلم سال گذشته در مارین باد اثر آلن رنه، اتاقها و راهروهای محاکمه کار اورسن ولز، و تقابل اتاقها و هواپیماهای "پوست نرم" کار فرانسوا تروفو، یا مثال مشهور پله های بندر ادسا وتوپهای فیلم رزمناو پوتمکین اثر ایزنشتاین مصداق دارد. تکرار چیزها در سینما، فراهم آورنده نوعی «بیان صوری» است که می تواند از خود آن چیزها معنی دارتر باشد.

اما، مکان اصلی و کانون جهان واژه های سینمائی را نگاره های انسان اشغال کرده است. این نگاره یا تصویر، جهانی تام و تمام از نشانه های پیچیده فرهنگی را به سینما می آورد. در يك سر امر، نمادگری بدن انسان قرار دارد که در فرهنگهای گوناگون یافت می شود (نمادگری چشمان، صورت، دهان، دستها و غیره) و در سر دیگر، مسأله نقش بازیگر به عنوان وسیله ارتباط با تماشاگران و نیز، به مثابه گونه مشخصی از ارتباط نشانه ای.

نشانه شناسی تقلید و ایما و اشارات به هر صورت، مسأله ویژه ای است که با موضوع ما سر و کار پیدا می کند ولی در جای دیگر باید مورد بررسی قرار گیرد.

واژگان سینمایی

توانایی تغییر "دیدگاه" تماشاگر در جریان روایت سینمائی، از لحاظ تبدیل نگاره های عکاسی اشیاء به زبان سینمائی اهمیتی ویژه دارد. در هنر مدرن، دیدگاه متن در آثار کلامی (بویژه رمان) متحرك، و در نقاشی و تئاتر بالنسبه ثابت است. در سینما (که همین، دلالت بر امکانات روایتی آن دارد)، دیدگاه، به عنوان اصل متن پردازی (ساخت متن)، نه به نقاشی، تئاتر، یا عکاسی، که به رمان شباهت دارد. و در حالیکه گفتگوی (دیالوگ) شفاهی در سینما، مشابه گفتگوی رمان یا درام بوده و از این لحاظ، خصلت ویژه ای به شمار نمی آید اما معادل سینمائی روایت نویسنده در رمان، همان حکایت سینمایی خواهد بود که توسط دسته هایی از نماها، شکل و تحقق پذیرفته است.

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)
افزودن نظر
  • هیچ نظری یافت نشد.
قدرت گرفته از کومنتو فارسی جوملا نال

مطالب مشابه

پروژه ی دنیای سینمایی مارول 1: مرد آهنی

پروژه ی دنیای سینمایی مارول 2: هالک شگفت انگیز

پروژه ی دنیای سینمایی مارول 3: مرد آهنی 2

پروژه ی دنیای سینمایی مارول 4: ثور

پروژه ی دنیای سینمایی مارول 5: کاپیتان آمریکا، اولین انتقام

پروژه ی دنیای سینمایی مارول 6: انتقام جویان