معرفی منطقه گردشگری تورگن مهاباد
معرفی منطقه گردشگری تورگن مهاباد
منطقه وسیعی از جنوب دریاچه چیچسته (ارومیه) را که به صورت جلگه ای مثلثی که یک رأس آن شهر مهاباد و قاعده آن دریاچه ارومیه است به نام دشت شهر ویران مهاباد خوانده می شود. این منطقه که از آبرفت رودخانه مهاباد به صورت حاصل خیزی آبیاری می گردد، دارای دشت های سرسبز و پربرکتی است که از گذشته های دور اقوام مختلف را به طمع گرفتن آن انداخته و در نتیجه کشاکش های مختلف نشانه هایی از تمدن های بسیار کهن را دربرگرفته، و آن چه مسلم است یکی از نخستین تمدن های نام دار این منطقه تمدن مانایی بود.
ماناها که در کتیبه های آشوری به صورت های مختلف مانا، مانا، ماندا، ماناش، و ... نام برده شده کهن ترین قومی است که در این خطه آثاری از هزاره های اول و دوم قبل از میلاد از خود بر جای گذاشته، دو تیره مانا و پارسوا تقریبا در یک محدوده زمانی مشخص در این گستره ظاهر شده و تقریبا به صورت ناگهانی از هر دو تیره در این منطقه دیگر نامی به میان نمی آید، بعدها پارس ها در جنوب کوه های زاگرس ظاهر شده و تمدن پارسی را گسترش می دهند، اما دیگر از مانا نشانی نیست احتمالا مادها با اختلاطی که با دیگر اقوام بومی منطقه به وجود آورده اند یادگار همان تمدن مانایی باشند.
برای شناخت قدمت منطقه همین بس که در زادسپرم نخستین کسی را که به زرتشت ایمان آورد به نام مدیر مانگه در اوستا و مدیوماه در متون پهلوی همان پسر عم زردتشت در قسمت شمالی این دشت و در کنار نیزارهای بلند که کنام گرازهای وحشی بوده توصیف می کند، جدال های امپراطوری ها بسیار خشن آشوری و گوتی و زاموایی در این منطقه روی داده تا بالاخره با استیلای امپراطوری مادها در ۶۱۲ ق.م بر آشور و نابودی کامل این قدرتمندی آثار تمدن های شکوه مندی چون مقبره فقره قا یا فراگاه پی ریزی می گردد.
در طی دوران های مختلف تاریخی و به ویژه بعد از لشکرکشی خشایارشاه و انتقام اسکندر مقدونی یکی از نخستین اماکنی که مورد هجوم یونانی قرار می گیرد این منطقه بوده، در دوران پارتین نیز، آثاری از سفال های متعدد در این منطقه پیدا شده، در دوران ساسانی به علت جنگ های مکرر بر سر ارمنستان بین ایران و روم خواه ناخواه مورد تهاجمات مختلف قرار گرفته که هنوز نشانه هایی از وجود کلیساها و همچنین اسامی ارمنی بر این منطقه باقی مانده، با ظهور اسلام و گسترش آن به خارج از شبه جزیره جنگ هایی نیز در این منطقه به وجود آمده که هنوز هم رشته کوهی در حاشیه این جلگه وسیع اصالت خویش را حفظ کرده و به نام کوهستان سعد وقاص خوانده می شود، در دوران سلاجقه و به ویژه زمان سنجر منطقه وسیعی که به نام کردستان نام برده شده، مکریان را هم شامل می شود.
در دوران مغول برخلاف مناطق شرقی ایران خون ریزی های مغولی در این منطقه کم تر به چشم می خورد شاید به این علت که مرکز، هلاکوخان مغول یعنی مراغه در نزدیکی این محل و منطقه قرار داشته و از این تاریخ به بعد، است که بیشتر کلمات و واژه های مسطور بر منطقه به علت نزدیکی بسیار زیاد زبان آذری با مغولی از ریشه های ترکی گرفته شده و اکنون بر بسیاری از مناطق و روستاهای منطقه این اسامی باقی مانده و کلمه شهر ویران بعد از تیمور بر منطقه اطلاق شده این کلمه از ترکیب دو ریشه اصلی شهر (شار) و احتمالا (ویران) به وجود آمده، تاکنون هیچ نشانه ای از وجود چنین شهری موجود نبوده، خوشبختانه با تلاش های بسیار توانسته شد بقایای شهر موجود و بالاخره اسناد دال بر آن را بیابند، ژاک دومرگان نزدیک به یکصد سال قبل از بقایای بدقواره یک شهر باستانی سخن می راند، ولی اکنون از بقایا اثری موجود نیست، اما به هر حال همه چیز کاوش گران را بر این مسأله وامی داشت که بالاخره باید این شهر گمشده در جایی از این دشت قرار داشته باشد تا بالاخره اثری بر یک قبر در گورستانی واقع در جنوب همان شهر گمشده پیدا شد که شرح آن چنین است:
در شمال اثر تاریخی فقره قا و در شرق قرية قم قلعه گورستانی قدیمی وجود دارد که به نام «گورستان تورگن» خوانده می شود و پیری در آن خفته که به پیرتورگن اشتهار دارد. در فاصله ۳۰ متری از مقبره پیرتورگن سنگ قبری قدیمی در زمین فرو رفته که اصطلاحا در زبان کردی به این نوع سنگ ها (کل) می گویند. در زمان بازدید ما این سنگ در خاک فرو رفته بود و فقط ۶۰ سانتی متر از آن در اثر کاوش غیر مجاز افراد ناشناس بیرون افتاده بود.
این سنگ به عرض کامل ۸۵ سانتی متر و عمق نامشخص به صورت سنگ قبر ایجاد شده که قسمت بالای آن در طرفین عرضی به شکل پله مانند، تشکیل یافته و بر روی آن شکل مسجدی با یک گنبد و دو مناره در طرفین به صورت برجسته نمایان است، ارتفاع هر مناره ۱۵ و اضلاع مثلثی آن ۲۰ سانتی متر است و ارتفاع طرفین برجستگی از زاویه ضلع مثلثی ۳۰ سانتی متر می باشد و طول قاعده آن ۲۵ سانتی متر است در گودی شکل مذکور همانند برجستگی های پله مانند طرفین که در آن حکاکی شده به خط نسخ عربی جملاتی بدین مضمون حک گردیده:
صاحب ... المبارک ... (دو سطر پائین تر) و كان يقرأ القرآن و قد توفي رحمه الله في شهر جمادی الاخر في سنه اثنين و سبع (ماته) که می نمایاند تاریخ وفات شخص مذكور ۷۰۲ هجری یعنی دوران حکومت ایلخانان مغول بر منطقه باشد. البته دو جمله سوم و چهارم متاسفانه به علت فرسایش شدید و سوراخ کوچک تعبیه شده، قابل قرائت نیست اما جمله پنجم و ششم و هفتم به صورت مذکور هویدا است کلمه (ماته) در آخر جمله به علت فرسایش بزمین رفته اما دو عدد قبلی یعنی اثنین و سبع می تواند مکمل مأته باشد، چه اگر تاریخ قدیمی تر بود مثلا هفتاد و دو هجری بودی بایستی، اثنين و سبعین باشد، که چنین نیست و سبع به خوبی و با اندک دقت در آن مشخص گردیده است.
- توضیحات
- بازدید: 405
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان