با موج نو در سینمای فرانسه بیشتر آشنا شوید(2)
با موج نو در سینمای فرانسه بیشتر آشنا شوید(2)
فیلمسازان جوان فرانسوی که جنبش موسوم به موج نو را در سینمای فرانسه تشکیل داده بودند، داستان های جدیدی را در این سینما روایت کردند. دیگر خبری از رمان های ویتور هوگو، بالزاک و رمان نویسان بزرگ نبود. اگر هم قرار بود از رمانی اقتباس شود، از رمان هایی اقتباس می شد که جنبش ادبی موسوم به «رمان نو» را تشکیل می دادند. از سردمداران این جنبش ادبی نیز به سینماگرانی چون آلن رنه می توان اشاره کرد.
جنبش ادبی رمان نو و جنبش سینمایی موج نو در پیوندی ناگسستنی، داستان های تازه ای را برای سینما به ارمغان آوردند. حالا هر مخاطبی که به سینما می رفت، می دانست که با داستان تازه ای و روایت تازه ای سر و کار دارد. به جای دیدن فیلم هایی که به داستان های قدیمی میپرداخت و پیوسته شعارهایی درباره شرافت، نجیب زادگی و ایثار می داد، حالا داستان هایی واقع گرایانه و قابل لمس را بر پرده تماشا می کردند. این داستان ها عمدتا به مفاهیمی مانند: مشکلات انسان ها در برقراری ارتباط با یکدیگر، تنهایی انسان مدرن، بی هوبیتی آدمها در عصر صنعتی شدن جامعه، ارزش یافتن پول و قدرت و به حاشیه رفتن احساسات و صداقت در میان آدمها و مواردی از این قبیل می پرداختند.
این داستان ها البته به شیوه های نوینی هم روایت می شد. در بسیاری از فیلم های موج نو، روایت هایی تجربه شد که هنوز هم تاثیرات این نوع تجربه کردن با روایت، دیده می شود. در بسیاری از فیلم های مدرنیستی آلن رنه تلاش شد تا شکل تازه ای از داستان پردازی در سینما را شاهد باشیم. سال گذشته در مارین باد، فیلمی بود که داستانی روایت میکرد بدون اینکه مخاطب چیزی از داستان متوجه شود. این فیلم که ابهام در داستان پردازی را به اوج خود رساند، میخواست آدمهایی را بر پرده بیاورد که گویی هیچ هویتی نداشتند و هرگونه تلاش آنها برای شناخت هم بدون نتیجه باقی می ماند.
حافظه از جمله موضوعات مورد علاقه کسی مانند آلن رنه بود. او چه در فیلم سال گذشته در مارین باد، چه در فیلم هیروشیما عشق من و حتی در مستند شب و مه، تلاش کرد تا حافظه را دست مایه محتوای آثار خودش بکند. در مستند شب و مه، یکی از اسارت گاه هایی که یهودیان در آن توسط نازی ها شکنجه می شدند را می بینیم. در این مستند به جای اینکه با کلیشه های بسیار تکرار شده در این گونه از سینما مواجه باشیم، آلن رنه با استفاده از موضوع حافظه و تلاش راوی برای به یاد آوردن فجایع رخ داده در این اسارت گاه، مخاطب را به عمق فاجعه ببرد.
در مستند شب و مه، ما تصاویر آرشیوی زیادی از اسرا و شرایط زندگی آنها می بینیم. سپس به این زندان نازی ها می رویم که در حال حاضر به متروکه ای بلا استفاده تبدیل شده است. دوربین در این متروکه حرکت می کند و در لابلای راهروهای آن می چرخد. متنی که راوی در حال خواندنش است به همراه تصاویری که از این زندان در زمان کنونی می بینیم، تا حد زیادی باعث می شود تا واقعا مخاطب احساس کند که در حال قدم زدن در اسارت گاه نازی ها است. تصاویر آرشیوی نیز که می بینیم این احساس را کاملا در ما ایجاد میکنند. شب و مه یکی از تاثیر گذارترین و مهم ترین مستندهای تاریخ سینماست که در جنبش موج نو نیز تولید شد.
آلن رنه جزو فیلم سازان کاملا مدرن و روشن فکر سینمای موج نو بود. او در کنار ژان لوک گدار، مخاطبین خاص خود را داشته و دارند و مخاطبان عام سینما شاید خیلی نتوانند با این دو نفر و فیلم هایی که ساخته اند ارتباط برقرار کنند.
اما موج نو، جنبشی متنوع بود که اصلا دوست نداشت از مخاطبین عام سینما، خود را جدا کند. بسیاری از فیلم سازان موسوم به موج نو از جمله فرانسوا تروفو و ژاک ریوت فیلم های زیبایی ساختند که هم اکنون نیز می توانند با مخاطبین عام سینما ارتباط برقرار کنند. فیلم های اینان علارغم این که بسیاری از ویژگی های موج نو را با خود به همراه داشتند، داستان گو هم بودند و با روایت کردن داستان هایی واضح و به دور از پیچیدگی، بسیاری را، حتی عاشق سینما کردند.
کسی مانند فرانسوا تروفو که از فیلم سازان بسیار محبوب فرانسوی و البته موج نو محسوب می شود، در فیلم هایش هم به رئالیسم توجه ویژه ای داشت، هم از دوربین روی دست استفاده می کرد و هم اینکه بسیاری از دغدغه ها و مشکلات انسان های معاصر را در جامعه فرانسه بررسی می کرد و به تصویر می کشید. او در فیلمهای شخصی خود از جمله: چهار صد ضربه، ژول و ژیم، به پیانیست شکلیک کن و غیره، داستان هایی به یاد ماندنی را خلق کرد که هنوز هم می توان با تماشای آن فیلمها غرق در لذت شد. فرانسوا تروفو از ستایش گران سینمای آلفرد هیچکاک هم بود. هیچکاک را استاد تعلیق می دانند و تروفو در مصاحبه معروف خود، که بعد ها نیز در قالب یک کتاب بنام (مصاحبه آلفرد هیچکاک با فرانسوا تروفو) منتشر شد، سر از کار استاد در ایجاد آن دلهره و تعلیق درآورد.
فیلم به پیانیست شلیک کن نیز تا حدودی ریشه در همین علایق تروفو به سینمای هیچکاک داشت. اما مهم ترین فیلم تروفو، یعنی چهارصد ضربه داستان پسر بچه ای را روایت میکرد که تروفو داستان زندگی او را بر اساس تجربیات دوران کودکی خود نوشته بود و به نوعی شخصی ترین فیلم تروفو نیز محسوب می شود.
در آن دهه، سینمای فرانسه شاهد ساخته شدن تعدادی شاهکار و تعداد زیادی هم فیلم های خوب بود. اگرچه بعد از آن سینمای فرانسه برای مدتی دچار رکود شد و هنوز هم نتوانسته آن موفقیت چشمگیر موج نو را تکرار کند. اما به هر حال تاثیرات موج نو نه تنها در سینمای فرانسه، بلکه در سینمای سایر کشورها نیز دیده می شود. بعضی از شماره های مجله کایه دو سینما که حاوی مقالات مشهور برخی از این منتقدان است هنوز هم چاپ میشود و خوانندگان زیادی نیز دارد.
کسی مانند آندره بازن که پدر معنوی همه این فیلم سازان جوان بود، تئوری هایش توسط پژوهش گران و حتی فیلم سازان مورد استفاده قرار می گیرد و همین موضوع، یعنی تاریخ مصرف نداشتن اندیشه های موج نویی ها باعث جاودانگی ایشان در عالم سینما شده است.
- توضیحات
- بازدید: 379
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان