اهمیت ایده در ساخت فیلم کوتاه
اهمیت ایده در ساخت فیلم کوتاه
سینما را هنر هفتم میدانند و هنر نیز در ذات خود چیزی است که بر ایده های تازه و نوآوری متکی است. هر هنرمندی را که نوآور و پیشتاز باشد در هنر تحسین میکنند و اگر غیر از این باشد، مطمئنا مورد شماتت و نقد دیگران قرار میگیرد. تمام نوآوریها و بداعتها در دنیای هنر هم از طریق سادهترین و اولیهترین ایدهها شکل میگیرد.
ایده اساس تمام تغییرات است. هر کاری که شما قصد دارید انجام دهید از یک ایده در ذهنتان آغاز شده است. اگر قصد دارید که ماشین خود را عوض کنید، مهارتی را یاد بگیرید و یا به مسافرتی بروید، مطمئنا این قصد و هدف ابتدا از یک ایده در زندگی شما شروع شده است.
اما در مورد سینمای فیلم کوتاه، اهمیت ایده در اینجاست که، در فیلمهای کوتاه زمان کمی برای فیلمساز وجود دارد تا بخواهد داستانی را برای مخاطبش تعریف کند و او را در حسی مشترک با خود و دیگران قرار دهد. این احساس و درک داستان فیلم مطمئنا نیاز به ساختاری از پیش تعیین شده دارد و احتیاج به این دارد تا فیلمساز از مدتها پیش از ساخت فیلم بنشیند و فکر کند به چیزهایی که قصد دارد در فیلم خودش نشان دهد. اما در فیلم کوتاه اهمیت ایده و ایده پردازی بیش از سینما بلند و حرفهای است.
تصور کنید که کارگردانی قصد دارد فیلمی پنج دقیقهای بسازد و در آن پنج دقیقه داستانی پلیسی را روایت کند تا مخاطبش را تا آنجایی که میتواند بر سر ذوق آورده و آدرنالین را در خونش منتشر کند. اما واقعیت این است که او نه امکانات و سرمایهای را دارد که بتواند مانند فیلمهای بلند هرچه میخواهد در اختیارش قرار بگیرد و با بهترین و گران ترین ابزارها و تجهیزات و نرم افزارها به انجام کار خود بپردازد و نه به بازدهی مالی و سود خود فکر میکند که بر اساس آن خرج هنگفتی را برای فیلمش انجام دهد.
بنابراین، برای ساخت فیلم کوتاه علاوه بر اینکه ایدهای برای داستان نیاز است و ایدههایی نیز برای کارگردانی فرم اثر باید بیابد، در کنار اینها موظف است تا ایدهای را نیز پیدا کند که طبق آن بتواند فیلم مورد نظرش را با حداقل سرمایه و ابزار و امکانات بسازد. او ایدههایی برای مثال بدست میآورد که به او میگوید: کل فیلم را در یک اتاق بازجویی بسازد، فقط دو نفر بازیگر داشته باشد یکی پلیس و دیگری قاتل، برای صدابرداری فیلمش از یک هدفون ساده و یک گوشی موبایل برای ضبط صدا استفاده کند و برای اینکه صدایی مزاحم نشود دور اتاق را از بیرون عایق بندی کند، بجای گریم کردن بازیگرانش سعی کند بر زخم و پوست زبر بازیگر قاتل تاکید کند و از آنچه که هست به نفع حس و فضای داستان فیلمش استفاده کند و بسیاری موارد این چنینی.
تمام اینها ایدههایی هستند که باعث میشوند فیلمساز فیلم کوتاه در کار خودش موفق باشد. اما اگر بخواهیم فراتر از این هم به قضیه نگاه کنیم، باید به این نکته اشاره شود که فیلم کوتاه همواره در عرصه نوآوری پیش گام بوده است هرچه قدر که فیلمسازان سینمای بلند و حرفهای، حاضر به ریسک کردن برای تغییر رویه و ایجاد کردن شکاف در کلیشههای تثبیت شده نیستند، این کارگردانان جوان سینمای کوتاه هستند که میخواهند با نوآوری و خلاقیتها و از همه مهمتر، ایده های جذاب خودشان، سینما را یک قدم به جلو هل دهند. پس در این مسیر نقش و اهمیت ایده و ایده پردازی بسیار مهم است.
اما اجازه بدهید که به فیلمهای بسیار کوتاه نیز اشاره کنیم. در حال حاضر فیلمهای بسیار کوتاهتری نیز در جهان ساخته میشوند که مثلا در حول و حوش صد ثانیه، یک دقیقه و یا حتی کمتر از ده ثانیه ساخته می-شوند. برای مثال جشنوارهای وجود دارد که فیلمهای کمتر از ده ثانیه در آن اکران میشوند و به رقابت با یکدیگر میپردازند. این فیلمها مطمئنا نه فیلمنامه دارند، نه ساختار روایی خاصی دارند، شخصیت پردازی و پیش داستان و گره افکنی و گره گشایی و غیره را هم که دیگر به سمتش نخواهند رفت. این فیلمها فقط حاصل یک چیز هستند: ایده.
فیلمهای بسیار کوتاه را فقط ایده میسازد. موقعیت هایی که بسیار جذاب است و تاکنون یا چنین موقعیت-هایی را ندیدهایم یا اگر هم دیدهایم به این صورت و به شیوهای خلاقانه نبودهاند. مثلا فیلمی دو دقیقهای که یک قاتل و مقتول را نشان میدهد که قبل از انجام قتل، مقتول با گریه و زاری در حال خواندن یک ترانه غمگین است. قاتل هم که گویا این ترانه را بسیار دوست دارد همزمان با خواندن او، شروع میکند با سوت زدن ریتمیک و به همین ترتیب برای لحظاتی بین قاتل و مقتول یک ارتباط و حسی مشترک پدید میآید که لحظه بسیار زیبایی هم هست.
فیلمی را تصور کنید که بصورت انیمیشنی، چندین لباس را نشان میدهد که روی همدیگر آویزان شدهاند روی طناب و در همین حین، باد و بوران شدیدی در حال وزیدن است. شدت باد لحظه به لحظه بیشتر می-شود و لباسها در آستانه کندن و برده شدن توسط باد هستند. سپس در ادامه میبینیم که هوا خوب شده و همه چیز آرام است و خبری از طوفان قبلی نیست. سپس لباسهایی که زیر آن لباس بزرگتر هستند یکی یکی بیرون آمده به تنهایی روی بند قرار میگیرند. سپس نام فیلم را میبینیم که (پدر) است.
این دو فیلمی که برای نمونه مثال زدم و صدها و هزاران فیلم دیگری که ساخته شدهاند و فیلمهای کوتاه ماندگاری نیز هستند، حاصل یک ایده بودهاند. این ایده که مثلا(یک لباس بزرگ بعنوان نمادی از پدر، در حال محافظت از لباسهای کوچکتر است تا باد و باران به آنها آسیب نرساند) تبدیل به داستانی شده است که در نتیجه فیلمی درخشان را خلق کرد.
در پایان، باید یادآوری کنم در همین سینمای کوتاه ایران، سالانه سه هزار فیلم کوتاه ساخته میشود که این سه هزارتا فیلم کوتاه هم در جشنوارههای داخلی و هم خارجی به رقابت با همدیگر و به رقابت با دهها هزار فیلم خارجی دیگر میپردازند. تنها چیزی که میتواند یک فیلم کوتاه را از دل این دریای بسیار بزرگ بیرون آورده و بعنوان فیلمی منحصر به فرد به دیگران معرفی نماید، داشتن یک ایده بسیار درخشان و جذاب است که فیلم تماما بر پایه همان ایده ساخته شود.
- توضیحات
- بازدید: 441
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان