به دست آوردن دانش در کسب موفقیت چه قدر اهمیت دارد؟

اهمیت دانش در کسب موفقیت

امروز مسابقه¬ای برقرار است و شما در این مسابقه شرکت کرده اید. تنها سوالی که وجود دارد این است که شما در شمار برندگان یا بازندگان هستید. و این هم تا حدود زیاد به شما مربوط است. یکی از امتیازات شما در این است که شمار کثیری از مردم نمیدانند که در مسابقه¬ای شرکت دارند. آنها هم جریان با سایرین حرکت میکنند. نمیدانند که دنیای امروز ما تا چه اندازه رقابت آمیز است، نمیدانند که پیروز شدن تا چه اندازه مهم است.

داستانی درباره کشور افریقای جنوبی وجود دارد که به این نکته اشاره میکند. هر روز صبح در دشتهای سرنگتی افریقا غزالی چشم از خواب مبگشاید. غزال میداند در روزی که در پیش دارد اگر میخواهد زنده بماند، باید از سریعترین شیر جنگل سریعتر بدود. نیز هر روز صبح در دشتهای سرنگتی شیری چشم از خواب میگشاید. او هم میداند برای اینکه زنده بماند باید از کندترین غزال دشت سریعتر بدود. نتیجه اخلاقی این حکایت این است که خواه شما خود را غزال یا یک شیر تصور کنید، وقتی خورشید طلوع کرد بهتر است در حال دویدن باشید.

مفهوم حاشیه یا مرز پیروزی یکی از جالبترین ایده های مربوط به قرن بیستم است. بر اساس این مفهوم، تفاوتهای کوچک در دانش و توانایی من میتواند تغییر فوق العاده¬ای در نتایج ایجاد کند. اجازه بدهید مثالی بزنم. اگر اسبی در مسابقه اسب دوانی به اندازه نوک دماغش جلو بزند، ده برابر اسبی که دوم شده است جایزه دریافت میکند. آیا این بدان معناست که این اسب برنده ده برابر سریعتر است؟ آیا دو برابر سریعتر میدود؟ نه. این اسب تنها به اندازه یک دماغ سریعتر میدود. اما یک دماغ سریعتر در آمد صاحب اسب را ده برابر افزایش میدهد.

وقتی یک شرکت در بازار رقابتی پیش می¬افتد، معمولا فقط اندکی بهتر از شرکتی است که نتوانسته است بازار را قبضه کند. اما شرکتی که برنده میشود 100 درصد فروش، 100 درصد منافع را به خود تخصیص میدهد. فروشنده هم 100 درصد کمسیون یا حق العمل را دریافت میکند. آیا این شرکت و یا این فروشنده 100 درصد بهتر از شرکت یا فروشنده ای که قادر به فروش نشده است می باشد؟ نه. شرکت موفق تنها حاشیه پیروزی را نصیب خود کرده است و این تمام تفاوت را بوجود می آورد. اندک اطلاعاتی که شما دارید اما رقبای شما ندارند، میتواند کافی باشد تا حاشیه پیروزی را نصیب شما کند. یکی از مقامات بلندپایه یک شرکت چندی پیش به من گفت: توانایی ما در یادگیری و بکار بردن نقطه نظرها سریعتر از رقبایمان، علت اصلی پیروزی ما بر رقباست.

امروزه مطالب فراوانی درباره عدم امنیت در بازار کار شنیده میشود. هر ماه هزاران نفر شغل خود را از دست میدهند و این موقعیتی است که هم در مواقع رونق و کسادی شاهد آن هستیم. این روند ادامه خواهد یافت. تا آینده¬ای که قابل پیش بینی نیست بی کار شدن و شغل از دست دادن ادامه خواهد یافت. تغییرات سریعی که در اطلاعات و دانش صورت خارجی پیدا میکند کالاها و خدمات جدیدی بوجود می¬آورد و بسیاری از کالاها و خدمات را از گردونه خارج میسازد. وقتی تقاضا تغییر میکند و جابجا میشود اشخاص باید سریعا به مشاغلی روی بیاورند که کالاهای مورد نظر مشتریان امروز را تولید میکنند. دیگر اینکه متقاضیان دیروز چه میخواستند مهم نیست. مجموعه دانش بشری هر دو تا سه سال یکبار دو برابر میشود. به عبارت دیگر، اگر تمام دانش موجود بشری را جمع کنید و در پرونده ای بگذارید، سه سال بعد پرونده دانش جدیدی پیدا میشود که به اندازه دانش در پرونده قبلی و یا حتی بیشتر ازآن است. دانش با تمام توان افزایش می یابد.

میتوان هر اطلاعاتی را با اطلاعات دیگر ترکیب و باز ترکیب کرد و دانش بیشتری فراهم آورد. تا اوایل قرن بیست و یکم کل دانش انباشت شده انسان در برخی از زمینه ها در هر سال دوبرابر خواهد شد. در زمینه های شخصی، این بدان معناست که امروزه باید دانش شما هر دو یا سه سال دوبرابر گردد تا دست کم بتوانید شغل فعلی خود را حفظ کنید و درآمدی به حدی که هم اکنون دریافت میکنید دریافت کنید. اگر دانش شخصی شما به اندازه دانش عمومی در حرفه شما افزایش نیابد، در خطر آن قرار میگیرید که معلوماتتان دیگر به درد نخورد. علت اصلی بی کار شدن اشخاص این است که شرکتها به دانش و مهارت جدید احتیاج پیدا کنند و در زمینه های تخصصی خود به دانش بیشتری احتیاج دارند. درست در حالیکه بعضی از شرکتها هزاران نفر را از کار اخراج میکنند، شرکتهای دیگر وجود دارند که هزاران نفر را استخدام میکنند.

این یکی از قانونهای مهم موفقیت است که میتواند به شما کمک کند: قانون تلفیق. در هر گروه اشخاص، کسی که بتواند بیشترین اطلاعات را از دیگران حاضر در گروه بگیرد و آن را با اطلاعات خود تلفیق کند میتواند بر سایر افراد گروه مسلط شود. به عبارت دیگر، این قانون میگوید که هر چه برای انجام دادن و رفع نیازهای یک شرکت، علم و اطلاع بیشتری داشته باشید، بیشتر میتوانید به گروه خود کمک کنید تا به هدفهای خود دست پیدا کند. دانش و تجربه به شما این توانمندی را میدهد که از انگاره هایی که در موقعیتهای جدید بوجود آیند مطلع شوید. هرچه انگاره های تکرار شونده بیشتری را شناسایی کنید، سریعتر میتوانید تصمیم بگیرید و در هر شرایطی از آن استفاده کنید.

برای مثال، فروشندگان برتر و جلو زده از دیگران سالها موقعیت خود را حفظ میکنند. چرا اینگونه است؟ علتش این است که آنها هفته ها، ماهها و سالها تلاش میکنند تا به شکل فزاینده ای با علم و اطلاع بر مهارتهای خود بیفزایند تا در سایه آن بتوانند محصولات و خدمات بیشتری را به مشتریان به فروش برسانند. در نتیجه مانند دوندگانی که در جلوی سایر دوندگان قرار میگیرند و به تدریج فاصله خود را با آنها بیشتر میکنند، فروشنده طراز اول از دیگران جلو میزند و این پیش افتادگی خود را حفظ میکند. این کار به او امکان میدهد که موقعیت فروش بالقوه را به سرعت درک کند و در نتیجه فروششان بیشتر و بازهم بیشتر میشود. با هر فروش بیشتر، آنها تجربه بیشتری را به نمایش میگذارند و این امر به آنها امکان میدهد که باز هم بر میزان فروش خود بیفزایند. حتما این نکته را شنیدید که چیزی به اندازه موفقیت، تولید موفقیت نمیکند. این موضوعی است که در تمامی زمینه های رقابتی اتفاق می افتد. در شرایطی که دانش در حوزه فعالیت شما به سرعت پیشرفت میکند ذخیره فعلی دانش شما به مراتبی بیش از گذشته کاهش پیدا میکند و همین ضرورت تلاش بیشتر برای افزایش دانش را نشان میدهد.