کارنامه فیلمسازی دیوید فینچر در سینمای هالیوود(2)

 

کارنامه فیلمسازی دیوید فینچر در سینمای هالیوود(2)

 

 فیلمنامه را برایشان فرستادیم و بالاخره موافقت نهایی را گرفتیم. فیلمنامه نویس را صدا زدم و به وی گفتم که: بسیار عالی است. این همان فیلمنامه ای است که من آن را دوست دارم. داستانی پلیسی و در باره شیطانی که میخواهد بر آدمها داستان مسلط شود. پلیسی که میخواهد این شیطان را از پای درآورد و در کل همه چیز در اوج جذابیت قرار دارد. او به من پاسخ داد که: دقیقا منظور تو چیست و درباره چه چیزی صحبت میکنی دیوید؟ و من قضایا را برایش تعریف کردم. او هم حسابی تعجب کرد و پاسخ داد که گویا برای من فیلمنامه دیگری را به اشتباه نوشته اند و داستانی که او تعریف میکند همانی نیست که او نوشته است. نسخه اصلی خودش را برایم فرستاد و دیدم که راست میگوید و قضیه چیز دیگری است. با مدیر نیولاین سینما جلسه ای گذاشتم و با وی گپ زدم. به او خیلی غیر مستقیم گفتم که: من همان نسخه اولیه را که بر سرش صحبت کردیم دوست دارم. این همان چیزی است که میخواهم بسازم و امیدوارم که شما هم با همان نسخه موافق باشید. او نیز در  جواب احساسش مانند من بود و مصر بود که همان نسخه اولیه را بسازیم.

من در فیلمهای خودم همیشه به مساله صدا توجه ویژه ای کرده ام. آن فیلمنامه نهایتا به فیلم هفت تبدیل شد و شما میدانید که چه در فیلم هفت، چه در سایر فیلمهایی که ساخته ام مساله صدا و تاثیرش بر فیلم های من فوق العاده زیاد است. من بارها گفته ام که شما چند دلار پول میگیرید که فیلم خود را نشان مردم بدهید و دو ساعت تمام مقابل پرده به فیلم شما خیره شوند و در دنیای داستانی که شما ساخته اید غرق شوند. من میخواهم هیچی را غیر قابل کنترل ندانم. همیشه همه چیز باید تحت تسلط من کارگردان باشد و اگر چیزی شانسی اتفاق بیفتد چیزی نیست که دلخواه من باشد.

 

کارنامه فیلمسازی دیوید فینچر در سینمای هالیوود(2)

 


صدا بردار فیلمهای من اسمش رن کلایس است و او در اکثر فیلمهای من بعنوان صدابردار مشغول کار بوده است. من حسابی او را قبول دارم چرا که کسی است که هموار می خواهد صدا را به دراماتیک ترین شکل ممکن برایم ضبط کند و اگر هم جایی نتواند این کار را انجام دهد خیلی صادقانه با من راجع‌به قضیه صحبت میکند. رن علاوه بر این، مسئول انتخاب آهنگ و آهنگ ساز و تعیین آغاز و مسیر موسیقی و چیزهای دیگر هم هست. برای مثال در فیلم اتاق وحشت که یکی از فیلمهای بسیار متکی بر عنصر صدا در میان فیلمهای کارنامه من است، تمام فیلم در یک فضا اتفاق می افتد. او در پایان هر هفته و در تعطیلاتی که میتوانست با خانواده و دوستانش به خوش گذرانی بپردازد، ترجیح میداد که روی میکس و ترکیب صدای فیلم اتاق وحشت کار کند. او صداهایی را که باعث میشد به ساخت یک فیلم دو ساعته تاثیر گذار و قوی کمک کنند انتخاب میکرد. صدای دستگیره در، صدای پا، چکه آب، قیژ قیژ چهارچوب در و غیره. این ها تمام صداهایی نبود که او میخواست در فیلم بگنجاند. او مانند خودم زیاده خواه بود و همیشه تلاش میکرد تا بهترین اثرگذاری خود را بر فیلم داشته باشد. رن تمام این قضایا را سر صحنه فیلمبرداری ضبط میکرد و با وسواس بیمار گونه خودش باعث میشد که صدای فیلم حسابی عالی از آب دربیاید.

 

 

کارنامه فیلمسازی دیوید فینچر در سینمای هالیوود(2)

 

من فیلمنامه فیلم مورد عجیب بنجامین باتن را چندین سال قبل مطالعه کرده بودم. شاید بتوانم بگویم حدودا پانزده یا شانزده سال پیش بود که این فیلمنامه را یافتم و با شدت زیادی از علاقه و انگیزه به مطالعه اش خیلی سریع پایان دادم. من اولین نسخه از این را که به نظر هم غیر قابل تبدیل شدن به فیلم بود خواندم و طی سالها همیشه این را بیشتر متوجه میشدم که یکی بعد از دیگری تلاش شده تا آن را به فیلم تبدیل کنند. یکی از فیلمنامه نویسان مشهور هالیوود، یعنی اریک راث نوشته ای بر این فیلمنامه کار کرد و در سالهای 2001 و 2002 بود که آن نوشته را خواندم و به این ایده فکر کردم که تصویر آخر فیلم که یک پیرزن هفتاد و چهار ساله به یک بچه نوزاد چند ماهه که در حال مرگ است کمک میکند چقدر پایان دراماتیک و زیبایی است برای یک فیلم عاشقانه که این سکانس میتوانست حین خواندن حتی قلب مرا نیز بلرزاند.

 

کارنامه فیلمسازی دیوید فینچر در سینمای هالیوود(2)

 

این که چطور متوجه شدم که از این نوشته یک فیلم خواهم ساخت که بتواند به موفقیت های زیادی هم برسد، راستش اینکه به موفقیت رسیدن فیلم را پیش بینی کرده باشم خب نه این گونه نبود. با تری گیلیام که آن را خیلی قبل تر از من خوانده بود صحبت کردم  و موارد جالبی را نیز متوجه شدم. این فیلمنامه هم در روایت و داستان سرایی و هم در زمان و ساختار زمانی اش بسیار پیچیده بود و میتوانست ذهن مخاطب را دچار تشویش کند. این ایده که چند نفر هنرپیشه جمع کنیم که همگی یک نقش را بازی کنند حسابی میتوانست جالب باشد اما خب در ادامه که بیشتر به آن فکر کردم متوجه شدم چقدر غیر هنری و مسخره است. من باید فقط با یک بازیگر آن را میساختم و آن بازیگر هم مشخصا برد پیت بود که بالاخره توانست بار بزرگی را از روی شانه های من بردارد و حضور فوق العاده او سر صحنه باعث شد که من قوت قلب بیشتری برای ادامه دادن به ساخت این فیلم بدست بیاورم.

 

کارنامه فیلمسازی دیوید فینچر در سینمای هالیوود(2)

 

من از همان ابتدا میدانستم که برد پیت میتواند از پس این نقش بربیاید و حتی در 1991 هم که برای اولین بار فیلمنامه مورد عجیب بنجامین باتن به دست من رسید وقتی به ایده اجرا شدن با چند بازیگر فکر میکردم، حسابی اعصابم خورد میشد و فکر مرا به هم میریخت اما نهایتا برد پیت منجی من شد و توانست مرا از این فکرهای مزاحم خلاص کند.

به من حتی گفته میشود که بازی های خوبی از بازیگرانم میگیرم اما قضیه این است که شما باید هنرپیشه خوب و مناسب خود را انتخاب کنید و از آن جا به بعد همه چیز خوب پیش خواهد رفت. حالا شما باید سعی کنید که به آنها جهت دهید و کمک کنید که در فیلم شما، بهترین عملکرد خودشان را داشته باشند. این چیزی است که من همیشه به آن سر ساخت فیلمهایم عمل میکنم.

 

کارنامه فیلمسازی دیوید فینچر در سینمای هالیوود(2)

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)
افزودن نظر
  • هیچ نظری یافت نشد.
قدرت گرفته از کومنتو فارسی جوملا نال

مطالب مشابه

مالزی در یک نگاه

رفت و آمد در مالزی

تعطیلات در مالزی

هتل کینگ دیوید گرجستان

مسجد ایرانیان در هند

سیکاندرا در هندوستان