تاريخچه مختصر سكونت یهودیان در گلپایگان
تاريخچه مختصر سكونت یهودیان در گلپایگان
در زمان گذشته گاهی یهودیان را به جرم جادوگری می سوزانیدند و گاهی با فشار به ترک دین خود وادار می کردند وگرنه کشته می شدند بدین سبب یهودیان دائما در مهاجرت به سر می بردند و در نهایت در شهرهایی چون فرح آباد ساری، کاشان، نطنز، همدان، گلپایگان خوانسار، لار، شیراز، قم، یزد، کرمان، اصفهان، تبریز، اردبیل، قزوین، بندر انزلی، شوشتر، خراسان، دماوند، استرآباد، گیلان، و ده ها شهر ایران پراکنده شدند.
تبوکدنصر (در سال های ۶۰۴ - ۵۶۲ قبل از میلاد بود) که پادشاهی مقتدر و شریر بوده و به گفته تواریخ یهودیان با قوم خدا دشمنی می ورزیده است. او وارث سلطنتی بود که پدرش با ظلم و خونریزی ایجاد کرده بود و نامش نبوپسر بود که شهر نینوا را در سال ۶۱۲ قبل از میلاد ویران ساخته بود . نبوکد نصر که باز به گفته و روایت های کتاب یهودی در شهر بزرگ نینوا به آشوریان فرمان می راند آن زمان ارفکشاد در همدان بر مادها سلطنت می کرد. او بارویی گرد شهر برآورد که سنگ های تراشیده آن سه زراع عرض و شش زراع طول داشته اند و حصار بر پا شده بود، کنار دروازه های شهر برج هایی بنا کرده بود که بلندایشان صد زراع و پهنایشان ۶۰ زراع بود خود دروازه ها ۶۰ زراع بلندا و ۴۰ زراع پهنا داشته اند، آن چنان که انبوه سپاهیان او و صف پیاده نظامش می توانستند از آن خارج شوند.
نبوکدنصر پادشاه آشوریان برای تمامی ساکنان پارس پیام فرستاد به ویژه به مردمان کوه نشین برای حمله به ساکنان ناحیه غرب کلیکاد و دمشق و لبنان و لبنان شرقی و همه ساکنان ساحل و طوایف کرمل، جلعاد و جلیل و دشت پهناور پرزعيلهو مردم سامره و شهرهای تابع آن. اما ساکنان این دیارها به پیغام نبوکدنصر پادشاه آشوريان وقعی ننهادند و برای نبرد بدو نپیوستند آنان بیمی از وی به دل راه ندادند پس پیک هایش را دست خالی و سرافکنده باز گردانیدند. نبوکدنصر کینه ای سخت از تمامی این ممالک به دل گرفت و به اورنگ پادشاهی اش سوگند یاد کرد که کینه خویش را بتوزده سراسر سرزمین های کلیکاد، شام، سوریه و غیره و سرزمین های مواب و عمون و یهودیه و مصر تا مرزهای دو دریا را از دم تیغ بگذراند.
سال هفدهم نبوکدنصر با سپاهیان خود به نبرد ارفکشاد رفت و در این پیکار به پیروزی رسید تمامی سپاه ارفکشاد و سواره نظام و ارابه هایش را در هم شکست و شهرهایش را فرمانبردار خود نمود و به همدان رسید در این شهر برج ها را مسخر کرد و میدان ها را ویران ساخت و زینت های شهر را به نشانه های ننگ مبدل کرد سپس ارفکشاد را در کوه های رعاوی دستگیر کرد و آماج تیرهای زوبین هایش ساخت و از میان برد. و به سرزمین اش برگشت و یک صد و بیست روز به عیش و شادی نشست و سرانجام زنی بیوه به نام یهودیت به خیمه او رفت و در حین مستی سر نبوکدنصر را برید و فرار نمود و به سران اسرائیل نشان داد.
- توضیحات
- بازدید: 871
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان