اقتباس از ادبیات در سینما و تلویزیون ایران (1)


با گذشت حدود یک قرن از عمر سینما و نزدیک به نیم قرن حضور تلویزیون در ایران، مجموعه فیلم هایی که خوب یا بد، از ادبیات داستانی ما اقتباس شده، به سیصد عنوان نمی رسد. یعنی چیزی شاید در حدود یک تا دو درصد و در این میان اقتباس های مناسب اندک اند. از هنگام پیدایش سینمای داستانی در ایران، در جریان اقتباسی رایج، چونان دو آب باریکه ناچیز، آرام و کند در بستر سلولوییدی سینمای ما به حرکت در آمد: یکی اقتباس از ادبیات کهن و دیگری، اقتباس از آثار نویسندگان معاصر.

اقتباس از ادبیات در سینما و تلویزیون ایران (1)
- جریان نخست با فیلم های شیرین و فرهاد و فردوسی (۱۳۱۳) و لیلی و مجنون (۱۳۱۶) ساخته عبدالحسین سپنتا آغاز شد. بنا براین باور بود که می توان فانوس جادویی خیال را با بهره گرفتن از نیروی موجود در ادبیات داستانی خودی، روشن نگاه داشت.
سپنتا، راهی را آغاز کرد که اگر رهروانی دلبسته و آشنا به جوهره غنی و ساختاری بصری ادبیات داستانی ایران داشت، اکنون میراث گران سنگی برای نسل ما و نسل های پس از ما بر جای مانده بود و فیلمسازان امروز ما می توانستند بر شانه های پهن و بلند آنان بایستند و تماشاگر باغ هایی باشند که گرچه دیوارشان پر پرچین و بلند اما تماشایی است؛ به گونه ای که چشم را خیره می کنند و خیال را سرشار. اما دریغا که این راه بی چراغ، پر رهرو نبود.
بیست سال پس از سپنتا، سیامک یاسمی بار دیگر جامی در ادبیات کهن می زند و «یوسف و زلیخا» (۱۳۳۵) را در می کشد.

اقتباس از ادبیات در سینما و تلویزیون ایران (1)
پس از آن مهدی رئیس فیروز و شاهرخ رفیع فیلم «رستم و سهراب» (۱۳۳۶) و منوچهر زمانی و سیامک یاسمی، فیلم "بیژن و منیژه" (۱۳۳۷) را به نمایش گذاشتند.
رحیم روشنیان و شاپور یاسمی نیز قصه هایی از هزار و یک شب را با نام های "یکی بود یکی نبود" و "پسر دریا" (۱۳۳۸) جلوی دوربین بردند.
اسماعیل کوشان، با فیلم "امیر ارسلان نامدار" (۱۳۴۵) اثر نقيب الممالک فریدون رهنما، با فیلم سیاوش در تخت جمشید (۱۳۴۶)، سیامک یاسمی، با فيلم "لیلی و مجنون" (۱۳۴۹) و اسماعیل کوشان، با فیلم "شیرین و فرهاد" (۱۳۴۹) در این عرصه کوشیدند و اسماعیل نوری علاء رستم و اسفندیار را با نام "مردان سحر" (۱۳۵۰) در پرده سینما جان بخشید. پس از آن دیگر اتفاق خاصی در سینمای ما و رابطه اش با ادبیات کهن نیفتاد.
جریان دوم فیلم هایی است که از ادبیات داستانی معاصر ایران اقتباس می شود. آغازگر این جریان داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۴۸ فیلم گاو را بر اساس عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی می سازد.

اقتباس از ادبیات در سینما و تلویزیون ایران (1)
گرچه او، دو سال پیش از «گاو»، «الماس ۳۳» را بر اساس داستان جین باند مأمور 008 نوشته کاظم سلحشور ساخته بود و داود ملا پور هم در همان سال رمان مشهور محمد علی افغانی، شوهر آهو خانم را به تصویر کشیده بود، اما از فیلم گاو می توان به عنوان نقطه عطف سینمای اقتباسی ایران در رویکرد به ادبیات داستانی معاصر نام برد. و مهر جویی در فیلم «گاو» نشان داد که گنجینه ادبیات داستانی ایران می تواند گره های زیادی از بحران موجود فیلم نامه را که زیر سیطره فیلم فارسی ، دوران ابتذال خود را همچنان پشت سر می گذاشت، باز کند.
مهرجویی که به درک درستی از رابطه متقابل و مؤثر سینما و ادبیات پی برده بود، یک سال بعد از ساخت فیلم «گاو»، "آقای هالو" (۱۳۴۹) نوشته علی نصیریان را دستمایه دومین فیلم خود قرار می دهد.

اقتباس از ادبیات در سینما و تلویزیون ایران (1)
مهرجویی بر فیلمسازان نسل خود تاثیر گذاشت و آنان را متوجه گنجينة ارجمند ادبیات داستانی و دارایی های ادبی خود نمود. ادبیاتی که چه معاصر و چه کهن سرشار از موقعیت های بی نظیر و انکار ناپذیر سینمایی است.
مسعود کیمیایی هم با ساخت فیلم داش آکل" اثر صادق هدایت (در سال ۱۳۵۰) اولین تجريه اقتباسی خود را پشت سر می گذارد.

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)
افزودن نظر
  • هیچ نظری یافت نشد.
قدرت گرفته از کومنتو فارسی جوملا نال

مطالب مشابه

هتل آدم و حوا آنتالیا

هتل ایران مشهد

تور کیش 3 شب و 4 روز

تسهیلات دارندگان ایران کارت بانک آینده

هتل ایران کیش

تور استانبول 2 شب و 3 روز ویژه شهریور 94