سارا و خاله ریزه | قصه های خوب برای بچه های خوب
سارا و خاله ریزه
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. سارا کوچولوی داستان ما هروقت میخواست لباسشو عوض کنه مامانش صدا میزد ولی الان شش سالش شده بودو باید کاراشو خودش انجام میداد ولی همیشه میگفت: من نمیتونم. یک روز صبح که همراه مامانش میخواست به خونه مادربزرگش بره به مامانش گفت: مامان جونم بیا کمکم کن این لباس رو تنم کنم ولی مامانش گفت: اینبار باید خودت لباستو بپوشی تو دیگه بزرگ شدی و اگه لباستو خودت نپوشی امروز خانه مادر بزرگت نمیریم.
سارا اخماشو توی هم کرد و روی تختش نشست و به لباسش که زمین افتاده بود نگاه کرد، ناگهان صدایی شنید: تا کی میخای از مامانت کمک بگیری بیا جلوتر تا بهت بگم باید چکار کنی؟ سارا با تعجب گفت: تو کی هستی؟ کجایی؟ سریع زیر تخت را نگاه کرد ولی کسی اونجا نبود. دوباره همون صدا را شنید: من کنار پنجره هستم. سارا سریع به سمت پنجره رفت ولی تنها عروسک خاله ریزه اونجا بود. سارا گفت: اینجا فقط خاله ریزه ست و یکهو خاله ریزه گفت : درسته؛ من هستم تا مامانت نیومده خوب به حرفهام گوش بده اگه میخای زودتر به خانه مادربزرگت بری .سارا با خوشحالی گفت: واای تو حرف میزنی! باشه... هرچی بگی گوش میکنم.
خاله ریزه گفت: اول لباس رو از زمین بردار و سرت رو داخل یقه لباس بکن. سارا گفت: یقه لباس کجاست؟ خاله ریزه گفت: همون سوراخ بزرگ که داخل لباس هست بهش میگن یقه . سارا سرش رو داخل یقه لباس کرد، حالا چکار کنم؟ خاله ریزه گفت: حالا اول دست راستتو داخل استین راست بکن و بعدش دست چپ رو داخل استین چپ. سارا با خوشحال گفت: واای من لباس رو پوشیدم هورا و از خوشحالی شروع به جیغ کشیدن کرد. مامان سارا سریع وارد اتاق شد، وقتی متوجه شد سارا لباس رو خودش به تنهایی پوشیده با خوشحالی گفت : دخترم؛ من میدونستم تو میتونی ، مطمئنم مادربزرگت هم حتما خیلی خوشحال میشه وقتی بفهمه خودت لباستو پوشیدی. سارا با خوشحالی گفت: خاله ریزه بهم کمک کرد اون حرف میزنه. مامانش با لبخند گفت : باشه عزیزم؛ مادربزرگ منتظره بهتره زودتر بریم. سارا زود خاله ریزه رو برداشت و اروم داخل گوشش گفت: ممنون که بهم کمک کردی ، میدونم جلوی مامانم نمیتونی صحبت کنی این راز بین خودمون میمونه و خاله ریزه رو روی تخت گذاشت و پیش مامانش رفت تا با همدیگه به خونه مادربزرگ برن. تا یک داستان دیگه خدانگهدار.
- توضیحات
- بازدید: 3797
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان