فیلم و عقاید در تحلیل فیلم (5)
فیلم و عقاید در تحلیل فیلم (5)
سبک فیلم همسایه ها ساخته مك لارن
همسایه¬ها (۱۹۵۲) اثر کوتاه نورمن مک لارن و برنده جایزه آکادمی فیلم، يك داستان اخلاقی معاصر است بر اساس گفتاری از کتاب مقدس: «همسایه هایتان را چون خود دوست بدارید.» چنین مثال اخلاقی در فیلمهای معاصر زیاد معمول نیست، ولی سبك عالی مک لارن همسایه ها را بسیار موثر ساخته است. او از فنی استفاده کرده که خود آن را جادوگری می نامد. در یکی از شماره های نشریه خبری فیلم کانادا، مک لارن جادوگری را روش استفاده از اصول متداول فیلمبرداری فیلمهای کارتون و نقاشی متحرك برای فیلمبرداری از هنرپیشه ها، یعنی استفاده از آدمهای واقعی به جای نقاشی کارتون یا عروسک در مقابل دوربین جان بخشی توصیف می کند.
سناریوی فیلم همسایه ها مانند گفته اخلاقی کتاب مقدس، یك داستان بسیار غیر واقعی است. فن جادوگری به علت توانایی در مبالغه و تحریف حرکات، برای این فیلم بسیار مناسب است. این فن که اساسا حاصل استفاده از اصول فیلمبرداری تك قابی است به دو قهرمان فیلم مک لارن امکان می دهد که کارهای غیر عادی انجام دهند: در جریان فیلم، آنها چنان بر روی چمنها سر می خورند که گویی به اسکیتهای نامرئی مجهزند یا چون امواج در میان زمین و هوا می رفتند و چوبهای حضار را با يك حرکت دست کار می گذارند.

مک لارن از يك سبك پیچیده بشری برای داستانی کاملا ساده استفاده کرده است. در همسایه به ظاهر شبیه، در حیاط خانه خود نشسته اند و روزنامه می خوانند که ناگهان متوجه گل کوچکی که بین مرز دو حیاط روئیده است می شوند. آنها که مایل نیستند گل را تقسیم کنند. هر دو ادعا می کنند که گل در حیاط آنها روئیده و دعوایشان می شود. سرانجام گل را پرپر کرده و یکدیگر را نیز از بین می برند.
در ابتدا، سبك فیلم این دو شخص را به صورت خنده داری ارائه می دهد: حرکات و ژستهای آنها حالتی چارلی چاپلین وار دارد که انسان را به خنده می اندازد. ولی هنگامی که همسایه ها شروع به جنگ می کنند کمدی به نبرد می انجامد. این سبك اصولا برای ترسیم کمدی مکتوم در رفتار ساده انسان به کار برده می شود، ولی در اینجا برای تشدید و مبالغه در چهره مخوف خشونت مورد استفاده قرار می گیرد.
وضع ظاهری در فیلم همسایه ها چون خود داستان بسیار ساده است. وضع ظاهری اصلی، زمین چمن است که همه جا دیده می شود. وسایل صحنه عبارتند از: حصارهای خانه که از ترکه های چوبی ساخته شده است، دو صندلی تاشو با پارچه کتانی و دو روزنامه. این وضع ظاهری ساده تأکیدی است بر ماهیت تمثیلی فیلم.
با وجود اینکه در فیلم از گفتگو استفاده نمی شود ولی يك موسیقی الكترونيك توأم با آهنگ در سراسر فیلم جریان دارد. در ثلث اول فیلم موسیقی الکترونیکی به صورتی کمیک حرکت هنرپیشگان را همراهی می کند. در صحنه های مربوط به کشمکش، از موسیقی به طور استعاری برای بیان وحشیگری نهفته در جنگ استفاده شده و آهنگهای فوق العاده مکانیکی این قسمت از موسیقی فیلم تکنولوژی مدرن و خشونت بدوی انسان متمدن را به شیوه ای جالب و غیر معمول درهم می آمیزد.

استفاده از نماد و طنز در همسایه ها همچون مثالهای ادبی صریح و روشن است. در این فیلم، نماد اصلی یعنی گل، به طور طنز آمیزی موجب چنین جنگ وحشیانه ای بین دو مرد می شود. مک لارن گویی می خواهد بگوید زیبایی فراوان است، روی قبر همسایه ها دو گل می رویاند و با استفاده از چهار قطعه چوب پرچین که تا لحظه ای قبل به عنوان شمشیر آنها را به کار برده بودند، روی قبر دو قهرمان فیلم خود صلیب درست می کند.
به نظر می رسد که سبك غير واقع گرایانه و تجربی همسایه ها به خوبی با فیلم سازگار است، زیرا اثر نمایشی خشونت در این فیلم به مثابه عملی مکانیکی و ناشی از سادگی تصویر شده است. با وجود اینکه موضوع اصلی و داستان فیلم آشنا هستند، سبك همسایه ها آن را به صورت نمونه نادری از فیلم درآورده است.

ارزیابی فیلم
به دلایل بسیار، ارزیابی فیلم حساس¬ترین نوع انتقاد فیلم است و نویسنده باید دید و تجربه کافی را برای مقایسه و مقابله يك فيلم با آثار بزرگ سینمایی داشته باشد. چنین دید و تجربه ای به نویسنده امکان می دهد تا اصالت فیلم را نیز ارزیابی کند. به علاوه، او برای سنجش دستاوردهای بصری فیلم نیازمند آگاهی¬هایی در زمینه هنر و فن فیلمبرداری است و سرانجام باید بتواند ابعاد عاطفی، فلسفی و زیباشناسی فیلم را نیز ارزیابی کند.
منتقد ممکن است کار خود را با ارزیابی واکنشهای عاطفی و فکری خود نسبت به فیلم آغاز کند. مثلا ممکن است از شدت احساساتی که فیلم در خود او به وجود آورده، یکه خورده باشد. ممکن است متوجه شود که خود تحت تاثیر روحیه سرشار از حیات فیلم و انسانیت قهرمانان آن قرار گرفته است. ممکن است غرور حاکی از پیروزی یا ناراحتی ناشی از شکست را که در قهرمانان به وجود آمده، خود نیز احساس کند. خلاصه آنکه، دریابد تقلید فیلمساز از زندگی در او هم تأثیر گذارده و چشم و گوشش را بازتر کرده است. از سوی دیگر، نویسنده ممکن است دریابد که او بیشتر از لحاظ فکری به فیلم جذب شده است تا از نظر احساسی.
بعضی از فیلمها با استفاده از دیدگاه، لحن، یا سبک سعی می کنند بیننده را از بازی دور نگهدارند. درگیری عاطفی بعدا از راه بازتاب در بیننده ظاهر می شود. بنابراین یك فیلم لزوما نباید بینندگان خود را غرق در احساسات کند. نویسنده ای که می کوشد تا موفقیت هنری فیلمی را مورد ارزیابی قرار دهد، همچنین مایل خواهد بود که فرضیات فلسفی فیلم درباره ماهیت واقعیت را نیز تحلیل کند. او در تجزیه و تحلیل خود دو سلاح نیرومند در اختیار دارد: تجربه شخصی خود. نسبت به دنیا و قدرت استدلال خود. اهمیتی ندارد که فیلم چه شکلی داشته باشد، زیرا این امر به مسئله صداقت و اعتبار فیلم مر بوط است. اگر فیلمی دنیا را چون دو بخش مجزای خوب و بد به تصویر کشد از اعتبار آن کاسته می شود، زیرا ما به ندرت اشخاصی را می یابیم که خوب مطلق یا بد مطلق باشند.
از سوی دیگر، فیلم می تواند نگرشی را تصویر کند که در حقیقت هیچ معادل ملموسی در واقعیت ندارد ولی حقیقی پنداشته می شود. به عنوان نمونه، فیلم سال گذشته در مارین باد اثر آلن رنه در واقعیت به آن صورتی که معمولا درك می شود زیاد نزديك نیست، اما این فیلم در شکافتن يك واقعیت درونی و ذهنی بسیار صادق است.

در بعضی موارد دیده می شود که فیلم راه حلی برای مسائل فلسفی که خود مطرح می کند ارائه می دهد. مثلا ممکن است فیلمی فساد اخلاقی و فکری يك جامعه را مورد استناد قرار دهد و نتیجه بگیرد که چون جامعه نسبت به تغییر پاسخگو نیست محکوم به تباهی است. نویسنده ای که فیلمی را ارزیابی می کند، مطمئنا می خواهد این نتیجه گیری را با استفاده از آگاهیهای خود بسنجد. وی احتمالا می خواهد بداند که تصویر کردن جامعه توسط فیلم چقدر به حقیقت نزديك است، و به طور یقین مایل است که اعتبار و شاید نتیجه فیلم را نیز مورد پرسش قرار دهد.
- توضیحات
- بازدید: 419
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.






















































































نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان