تحلیل و بررسی فیلم دختری با خالکوبی اژدها اثر دیوید فینچر
تحلیل و بررسی فیلم دختری با خالکوبی اژدها اثر دیوید فینچر
دیوید فینچر کسی است که همیشه به مساله مذهب در فیلمهایش توجه زیادی میکند. در فیلم هفت که اساس مساله ای مذهبی را مورد بررسی قرار میدهد، در زودیاک نیز به نحوی همین قضیه برقرار است. فیلمهای دیگرش نیز مانند: بازی، مورد عجیب بنجامین باتن و غیره همگی این فیلمها به مسائل مختلفی چون شکست شر مقابل خیر و اینکه دین و مذهب و اعتقاد به این مسائل، بسیار میتوانند به انسان معاصر و امروزی کمک کنند میپردازد. خود او نیز هرچه از سنین جوانی فاصله میگیرد و پیرتر میشود انگار به مذهب بیشتر نیاز پیدا میکند و این نیاز را به سینمایی ترین شکل ممکن بیان میکند.
در فیلم هفت که ما قضایای قاتلی را شاهد هستیم که مقتولان او کسانی هستند که به هفت گناه کبیره دچار هستند و به خاطر انجام این گناهان از طرف این قاتل مجازات شده و مجازات آنها نیز قتل است. اما راجع به فیلم دختری با خالکوبی اژدها نیز همین قضیه مصداق دارد. این فیلم اقتباسی است از رمانی که در سال 2009در سوئد نگاشته شده و بعدتر هم یک فیلمساز سوئدی آن را به فیلم تبدیل کرده است. نام اصلی این رمان به زبان سوئدی دختری با خالکوبی اژدها نیست و بلکه نام آن مردانی که از زنان بدشان می آید است. این فیلم سوئدی با بودجه ای خیلی کمتر از فیلم دیوید فینچر مقابل دوربین رفت و ساخته شد و در سوئد نیز عمل فیلمبرداری انجام شده و با حضور عواملی که همگی نیز سوئدی بوده اند کار شده است.
دو سال بعد از این قضایا، فیلم سوئدی که اقتباسی بسیار وفادار از همان رمان اصلی بود توسط دیوید فینچر مورد بررسی قرار گرفت و در پایان تصمیم گرفت فیلم بهتری بر اساس آن بسازد و نامی جذابتر بر آن بگذارد: دختری با خالکوبی اژدها. این فیلم با بودجه بسیار بالاتری ساخته شده است و با توجه به مهارت بسیار ویژه دیوید فینچر در استفاده از جلوه های ویژه بصری و همچنین گرفتن بازی های درخشان از بازیگرانش خصوصا دنیل کریگ، به فیلم مهم و حائز توجهی بدل شد.
نسخه سوئدی را البته بسیاری بهتر از فیلم فینچر میدانند. این قضیه یادآور همان فیلم بی خوابی کریستوفر نولان است که اتفاقا او نیز فیلم خود را بر اساس یک فیلم سوئدی ساخته بود. از قضا بسیاری نیز به درستی اعتقاد دارند که فیلم سوئدی نسخه بسیار بهتری نسبت به فیلم نولان است چرا که در فضای مه آلود و راز و رمز آلود سوئد که کشوری در اسکاندیناوی با شرایط مخصوص جغرافیایی است، این فیلم بسیار بهتر فضاسازی شده است. این قضیه نیز تا حدودی راجع به دختری با خالکوبی اژدها مطابقت دارد و گویا اگر این فیلم هم در سوئد ساخته میشد بسیار میتوانست موفق تر ظاهر شود.
دیوید فینچر منطقا یکی از حرفه ای ترین کارگردانان جهان است و در این اثر استفاده بی بدیلی از هنرپیشگان درجه یک آمریکایی کرده است، زبان انگلیسی هم به خودی خود بر جذابیت این فیلم افزوده است، از دکورهایی که استفاده کرده و تاکید زیادی که بر تتوهای شخصیت اصلی فیلم کرده، همگی باعث شده اند که فیلم دختری با خالکوبی اژدها در گیشه تا حدودی موفق ظاهر شود اما قضیه اینجاست که او بیشتر از سیاستهای هالیوودی شکست خورده است. هالیوود هرچقدر هم که به خلاقیت بها دهد باز هم به خاطر اینکه خیلی کم حاضر میشود که سرمایه های عظیم خود را در خطر بیندازد، باعث میشود کارگردانی مانند دیوید فینچر هم در تله تجاری سازی بیفتد و در حالیکه بودجه بالایی در اختیار دارد و با اعتبار خود میتواند از بهترین ها استفاده کند و با تجربه زیادش نیز میتواند بهترین استفاده را از عواملش بکند، اما خیلی موفق نمیشود. این در حالیست که مثلا در فیلم هفت او بودجه بسیار کمتر و امکانات محدودتری در اختیار داشت اما به خاطر اختیار عمل بالاترش و حساسیت کمتری که تهیه کنندگان به خرج میدادند، نهایتا او در فیلم هفت توانست خود را به خوبی به همه نشان بدهد.
قضیه این فیلم در جایی بارزتر میشود که فینچر میخواهد نگاه خاص خود را همچنان به مذهب و اعتقادات داشته باشد. باز هم شخصیتهایی هستند که برای خطوط قرمز خود میجنگند و حاضر نیستند که به خاطر هوا و هوس زودگذر کوتاه بیایند. در این فیلم نیز، جبهه خیر مقابل جبهه شر ایستاده و فینچر طوری قطعات پازل را کنار یکدیگر میگذارد که این نبرد حسابی برایمان مهم و هیجان آفرین باشد. اما در فیلم دختری با خالکوبی اژدها او خیلی موفق به انجام چنین کاری نمیشود تا جایی که حتی در خیلی صحنه ها مخاطب متوجه میشود که فینچر در این فیلم، همان دیوید فینچر همیشگی نیست. گویی نظارت و دخالت بیش از حد تهیه کنندگان و سرمایه گذاران حسابی از فیلم بیرون میزند.
دیوید فینچر در این اثر خود، در چند جنبه حسابی پیشرفت کرده است. او سالها پیش کارگردان بسیاری از موزیک ویدئوهای خوانندگان معروف و موفق بوده و شاید بتوانیم قبول کنیم که دختری با خالکوبی اژدها، اوج توان او در ساخت یک فیلم سینمایی با فرم موزیک ویدئو است. او در این زمینه تخصص بالایی دارد و حالا در این مهارت ویژه خود، به اوج بلوغ رسیده است. البته این مساله از ارزش کارگردانی هیچ فیلمی کم نمیکند و مطمئنا فیلمهای بسیاری نیز ساخته شده اند که بین مرزهای سینما و موزیک ویدئو قدم برداشته اند و موفق نیز شده اند. اما دختری با خالکوبی اژدها در همین سطح میماند و عمقی پیدا نمیکند.
فرم جذاب، ریتم با ضرب آهنگ بالا، دکور و صحنه پردازی عالی، رنگهایی که مخاطب را حسابی به وجد می آورند، طراحی لباس و گریم دختر داستان، صحنه های موتور سواری او و بسیاری از مسائل دیگر از این فیلم یک اثر قابل توجه و نسبتا با ارزش ساخته اند. اما واقعیت این است که از او انتظار بسیار بالاتری میرود و اینکه او فقط بخواهد با همین عناصر تجاری جذاب و اضافه کردن مفهومی مانند نبرد خیر و شر، فیلمی بزرگ تر از فیلمهای قبلی خود بسازد خیال خامی بیش نیست.
- توضیحات
- بازدید: 584
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان