سریال سوپرنچرال و جدال بین روح های خوب و بد

سریال سوپرنچرال و جدال بین روح های خوب و بد

اطلاعات فیلم:

نام سریال: ماورا الطبیعه (supernatural)

تهیه کننده: اریک کرایپ

بازیگران: جنسن اکلس، جرد پادکلی، میشا کالینز، مارک شپرد

سریال سوپرنچرال در ژانر وحشت و جنایی در سال 2005 شروع به کار می کند. داستان کلی این سریال کارهایی است که دو برادر با نام سم و دین وینچستر برای مبارزه با هیولاها، جادوگران و شیاطین انجام می دهند. در کنار این داستان کلی، یک رشته ی به هم متصل کننده از اتفاقات در فصول مختلف وجود دارد که تقدیر این دو برادر است.

روح ما اگر چه یک نهاد یگانه است اما تجربیات گوناگونی دارد که گاهی آرزو می کنیم تنها بخش هایی از این تجربیات با ما وجود داشته باشد و بخش های بیشتر روح برای همیشه نابود یا فراموش شود. خاطرات بد، آسیب ها، شکست ها و شاید شکنجه ها چیزهایی هستند که یادآوری آن ها برای ما ناگوار است. چیزهای دیگری هم وجود دارد که گاهی نمی خواهیم هیچ وقت مرتکب آن ها شده بودیم. گناه ها، دروغ ها، جنایت ها، بدعهدی ها و چیزهایی از این دست موجب آلودگی می شود.

گاهی ما آن قدر خوش شانس هستیم که موفق می شویم تنها بخش خوب روح خود را استفاده کنیم و بقیه اش را که شامل ضعف و شکست است کنار بگذاریم، یا این که مرگ، بین خاطرات ما بخش بندی ای کند و خوبی ها را از شکست ها و پلیدی ها جدا کند، گویی اصلا وجود ندارد. اما در عین حال ممکن است بدشانس باشیم و آن ها را به یاد بیاوریم و یا این که چون سم، فرشته ای به دیوار فراموشی تجربه های ما ضربه وارد کند.

این کاری بود که کستیل با سم کرد تا سرعت سم و دین کم شود و او بتواند به نقشه هایش برای رسیدن به برزخ و مکیدن روح هایش برسد. اما او هم بدشانسی آورد و کراولی با خیانتش به رافائل پیوست. در همین اوضاع سم به حال کما رفته و روح خوب، روح بد و روح شکنجه شده اش در کشمکش هستند و هر کدام پیروز شود، شخصی آتی سم می شود. سرانجام سم خوب موفق می شود روح بد و روح شکنجه دیده اش را بکشد و دوباره پاره های روحش را که برای زندگی به آن نیاز دارد سر هم کند، اما خاطراتی که از قفس لوسیفر و دوران بدون روح بودنش دارد هم به یادش می آید و به او آسیب می زند. در همین حال در کشمکش بابی و دین با کراولی، کراولی پیروز می شود و حتی کستیل هم نمی تواند شیطانی که پادشاه جهنم شده و با رافائل هم پیمان است را بکشد. رافائل سر می رسد و کستیل مجبور می شود خون زن برزخی را به آن ها بدهد. اما رافائل و کراولی با استفاده از خون موفق نمی شوند دروازه ی برزخ را باز کنند و در همین حال کستیل که تمام روح های برزخ را به درون بدنش کشیده وارد می شود.