مقایسه آرامگاه حافظ با آرامگاه فردوسی
مقایسه آرامگاه حافظ با آرامگاه فردوسی
در سال ۱۳۱۳ که به مناسبت ساختن آرامگاه فردوسی طوسی در تمام مردم ایران جوش و جنبش خاصی نسبت به آثار بزرگان ادب و احترام به مقابر ایشان به ظهور رسیده بود، و همه متوجه احیای آثار گویندگان و تجلیل نام اساتید شعر می بردند، خاطر صاحب دلان شیراز از خرابی آرامگاه حافظ محزون و غمین بود. و این بنده نیز که در این تأثر و تأسف با هموطنان عزیز شریک و آنباز بودم، پیوسته با خود می اندیشیدم که چه شود اگر بنای مجللی چنان که در خور شأن و منزلت خواجه شیراز است، برسر مزار او به یادگار ساخته شود که از فريضة قدرشناسی نسبت به مقام آن استاد بزرگ کمترین علامتی باشد. در همان ایام، بوالفضولی در یکی از اوراق منطبعة در طهران، بی موجبی لایق، به مقام قدس لسان الغیب اسائه ادب کرده است و در معرض تخطئه قرار داده از سر جهالت سخن های دور از ادب گفته بود.
روزی که جمعی از اهل دانش برای تهیه سرمایه برای مصارف بنای بارگاه خواجه بزرگوار انجمن کرده بودند، این حکایت به میان آمد و همه بر قلبي خرد و نقصان معرفت آن نادان که از فرط جهالت به مردان بزرگ، که مایه فخر و مباهات قوم و ملت اند، اهانت روا می داشت، تأسف خوردیم. پس از آن در باب بنای آرامگاه خاص خواجه سخن به میان آمد. بسیار گفتند و شنیدند، لیکن نتیجه ای از آن سخنان عاید نگردید. همه مأيوس و نومید به خانه بازگشتیم. نویسنده این سطور به حکم وظیفه خدمت به معارف و علاقه ارادت به ساحت خواجہ شیراز بیشتر از دیگران دلگیر و ملول و در گوشه کلبه خود متأثر و محزون بودم. پس در آن نیم شب به خاطر رسید که از دیوان خواجه فالی برگیرم واز روح پرفتوح آن بزرگ استمداډ همتی نمایم؛ پس دردل نیت کردم که آیا تواند بود که بهای یادگاری مجلل و باشکوه در سرمقبرة او به دست این بنده ناتوان ساخته و پرداخته گردد؟ چون دیوان برگشودم، از عجایب همان بیت مذکورکه مورد صحبت بود برآمد که «گرمی فروش حاجت رندان روا کند / الخ». پس بر روح خواجه لسان الغیب فاتحه خوانده و به اخلاص دمیده و بر خاطر متیقن گشت که عنقریب به همت آن مرد روشندل مقصود حاصل خواهد گردید. اندکی برنیامد که بحمدالله آن نیت برآورده شد.
حکایت برآوردن نیت و تأمین وجوهی برای مصارف و ساخت حافظیه از این قرار بود که در سال ۱۹۳۳م /۱۳۱۲ سارقین به مقبرة شاه اسماعیل صفوی در اردبیل دستبرد زده و مقداری از ضریح را که تماما از طلای ناب ساخته شده بود به سرقت برده بودند. در سال ۱۳۱۴ دزدها دستگیر و تمام قطعات مسروقه بدون نقص به دست آمد. روزی که این خبر از اداره ژاندارمری اردبیل به تهران اطلاع داده شد، مصادف با ایامی بود که علی اصغر حکمت در صد تهیه اعتباری بود که برای آرامگاه حافظ به مصرف رساند. بعد از استنکاف وزير مالیه از تخصیص اعتبار، یأس بر وجود حكمت مستولی شده، ایشان به سنت مألوف از دیوان حافظ تفأل زده و از او استمداد کرده بود. روز بعد از این تفأل بود که خبر کشف طلاهای مسروقه به حکمت رسید و او با خود گفت که سزاوار است که از وجوه فروش آن قطعات، وجوهی برای بنای آرامگاه حافظ صرف شود.
طلاهای مسروقه به تهران رسید و فروخته شد و وجه کافی برای شروع به ساخت آرامگاه فراهم شد. از همین وجوه مخارج ساخت دبیرستان صفوی در شهر اردبیل نیز تأمین شد. برای مرمت و ساخت حافظه در سال ۱۳۱۴، وزارت داخله، بخش ایالت فارس نقشه هایی تهیه و برای تأیید و انتخاب به وزارت معارف ارسال کرد. مکاتبه در مورد انتخاب طرح و تعیین مشخصات آن مدتی ادامه یافت. در این مکاتبات از مسیو آرژانتین مهندس، به عنوان تهیه کننده نقشه های وضع موجود آرامگاه نام برده شده است.
نهایتا طرح های تهیه شده در ایالت فارس کلا کنار گذاشته شد و نقشه آرامگاه در تهران و در وزارت معارف زیر نظر آندره گدار تهیه گردید. در همان سال ۱۳۱۴، مقدمات اولیه ساخت آرامگاه حافظ در نامه های اداری و جراید انعکاس یافت. در تیر ماه ۱۳۱۴ وزارت معارف به رئيس الوزراء پیشنهاد کرد که مسئولیت شروع به ساختمان را به آقای علیخان ریاضی، مأمور تفتیش حوزه معارفی شیراز واگذار کنند.
- توضیحات
- بازدید: 390
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان