اسطوره شناسی و هری پاتر (5)
اسطوره شناسی و هری پاتر (5)
اطلاعات کتاب:
نام کتاب: هری پاتر و محفل ققنوس
نویسنده: جی کی رولینگ
مترجم: ویدا اسلامیه
مجموعه ی هری پاتر یکی از تاریخ سازترین دوره های رمان نوجوانان در تاریخ بوده است. شاید بتوان گفت مشهورترین و پرطرفدارترین مجموعه از این حیث همان هری پاتر رولینگ باشد که قریب به دو دهه بازار رمان نوجوان را در اختیار خود داشت. رولینگ توانست با این مجموعه یک نسل از افراد را برجای بگذارد که در دوران نوجوانی شروع به خواندن هری پاتر کردند و تا آمدن آخرین جلد آن در سنین جوانی همچنان به مطالعه می پرداختند.
در قسمت پنجم از کتب هری پاتر، جنگی برای دست یافتن به یک گوی پیشگویی بین مرگ خواران که طرفداران ولدومورت هستند و محفل ققنوس که طرفداران دامبلدور هستند رخ می دهد. وزارت سحر و جادو به جای اعتماد به دامبلدور او را سرکوب می کند و در واقع راه را برای مرگ خواران باز می کند. در این قسمت از هری پاتر هم اسطوره های زیادی از جهان باستان به کار رفته است که در ادامه به مواردی از آن اشاره می شود:
- سانتورها موجودات قدیمی و افسانه ای در ملل گوناگونی هستند. موجودی که نیمه ی جلویی یا بالایی بدنش انسان و نیمه ی عقب یا پایین بدنش گاو یا اسب است. سانتورها بیشتر در یونان موضوعیت داشتند، هر چند در ملل دیگر هم ردپای آن ها یافت می شود. ایسکیون پدرش تسالی را می کشد و عذاب وجدان زیادی می گیرد. زئوس او را به کوه المپ می برد و در آن جا ایسکیون عاشق همسر زئوس، هرا، می شود. زئوس که متوجه می شود، ابری به شکل هرا را به سوی ایسکیوس می فرستد و از آمیزش او و ابر هرا مانند، یک سانتاروس به دنیا می آید که فرزندان این سانتاروس، سانتورها یا قنطورس ها هستند. سانتورها موجودات مغروری هستند، حالت بدن آن ها که با قفسه ی سینه ی برجسته و راه رفتن با وقار عجین شده است، نمادی از غرور می باشد. سانتورها قدرت های جادویی هم دارند و از سواری دادن به انسان ها تنفر دارند. هرکول برای شکست یک سانتور با سواری گرفتن از او و عصبانی کردنش موجب شکستش می شود و البته سانتورها از سانتوری که به انسان ها خدمت کنند متنفر هستند. در هری پاتر سانتورها قدرت پیش گویی دارند و نقش پررنگ و پشت پرده ای در وقایع.
- پیش گویی یکی از علوم باستانی و بسیار مهم است که در هری پاتر هم نقش تعیین کننده ای دارد. در افسانه های مختلف جهان پیش گویی ها و پیش گوها نقش تعیین کننده داشتند. فرعون مصر توسط یک پیش گویی از زاده شدن موسی با خبر می شود، به دنیا آمدن سارگون پادشاه بابل هم داستان بسیار مشابهی با موسی دارد، کوروش هخامنشی هم پیش از به دنیا آمدن، مادها را از حضور خود آگاه کرد، عیسی مسیح با پیش گویی از روی ستاره ها دیگران را از آمدن خود با خبر کرد، یونانیان با پیشگویی معبد دلفی از پیروزی خود برابر ایران باخبر شدند، به وجود آمدن نیای کشور کره توسط جومونگ، پنجاه سال قبل از به دنیا آمدن او به پیشگوی معبد قوم چی یان الهام شد و از این دست بسیار است. در هری پاتر هم، زاده شدن پسری که توانایی شکست لرد سیاه را دارد، به یک پیشگو الهام شد و دامبلدور از آن با خبر شد.
- گوی پیش گویی یکی از مهم ترین وسایل افسانه ای علم پیش گویی است. عمده ی تصاویر باقی مانده از پیش گوها آن ها را در کنار یک گوی پیش گویی نشان می دهد. جمشید در ایران و سلیمان در اورشلیم هر کدام یک گوی پیش گویی داشتند که به وسیله ی آن هر کجای جهان و هر کجای زمان را می دیدند. در معبد دلفی هم یک گوی پیشگویی وجود داشته است و البته علم پیشگویی از روی گوی ها بیشتر متعلق به بابل است. در داستان های جدید هم گوی پیش گویی وجود دارد و برای مثال سارومان در ارباب حلقه ها یکی از آن ها را در اختیار دارد. در مجموعه ی هری پاتر هم، سازمان اسرار از گوی های پیشگویی محافظت می کند و لرد ولدومورت به دنبال یافتن یکی از آن ها است که نقشه هایش توسط هری پاتر و دامبلدور نقش بر آب می شود.
- جانورنمایی به معنای کسی که می تواند خود را به یک حیوان دیگر تبدیل کند هم نقش زیادی در اسطوره ها داشته است. از جمله جانورنماها باید به گرگینه ها که انسان هایی هستند که در مواقع خاص به خصوص در زمان ماه کامل به گرگ تبدیل می شوند، اشاره کرد. اما نکته ای که درباره ی گرگینه ها وجود دارد این است که آن ها در اغلب مواقع اختیار تبدیل خود را ندارند. و این که اگر در زمان گرگ بودنشان به انسانی حمله کنند می توانند آن را نیز به گرگینه تبدیل کنند.
در عین حال در افسانه ها جانورنماهای دیگری هم وجود دارند که تفاوت هایی با گرگینه ها دارند. جانورنماها این توانایی را دارند که در هر زمانی که اراده کنند به یک حیوان تبدیل شوند و حمله ی آن ها به یک انسان توانایی تبدیل آن انسان به یک جانورنما را ندارد. در واقع تبدیل شدن یک انسان به جانورنما ارادی و اکتسابی است. در یکی از روایات آفرینش شیطان اولین جانورنما بود که خود را به شکل مار در می آورد و برای همین مار نمادی از شیطان است. در افسانه ها خون آشام ها هم توانایی تبدیل خود به خفاش یا گرگ را داشتند.
- توضیحات
- بازدید: 990
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان