چگونه یک فیلم کوتاه ترسناک بسازیم

چگونه یک  فیلم کوتاه ترسناک بسازیم (3)

در دو بخش قبلی به بررسی نمونه های مختلف در ژانر فیلم کوتاه ترسناک پرداختیم و سپس کلیشه ها و مولفه های تاثیر گذار را در آن بررسی کردیم. در این بخش داستانی را که شروع کردیم ادامه خواهیم داد تا ببینیم در آن داستان چه پتانسیل  هایی برای ترساندن مخاطب وجود خواهد داشت. مردی سوار بر ماشین خودش درحال رانندگی کردن است تا به محل کار خودش برسد. ساعت مثلا 3 بعدظهر است و همه چیز عادی است و اصطلاحا شهر در امن و امان است. در این شرایط چه چیزهایی میتواند تولید ترس کند و مخاطب را با خود همراه کرده و البته دچا دلهره و رعب و وحشت نماید.

بهتر است یکی یکی سوالاتی را پیرامون داستان طرح کنیم و سپس به آن سوالات پاسخ دهیم. اولا اینکه ماشین او چه نوع ماشینی است؟ طبیعتا هر چقدر که ماشین او شیک تر و مدرن تر باشد، خطر آن کمتر می شود. در نتیجه، برای شروع این گونه می گوییم که ماشین این مرد یک پیکان وانت قراضه و رنگ و رو رفته است. این مرد کارش نصب کاغذ دیواری است. او چند روز پیش کاغذ دیواری های یک خانه آپارتمانی را نصب کرده است و حالا بعد از چند روز، صاحب خانه با او تماس گرفته و شکایت کرده که این کاغذها از دیوار کنده شده است. حالا مرد مجبور است که وسط روز و در گرمای ظهر به سمت خانه رفته و مشکل کاغذ دیواری آنجا را حل نماید. تا اینجا را من توانستم بصورت سیال ذهن بنویسم و بدون فکر کردن پیش ببرم. حالا برگردیم و از ابتدا بررسی و تحلیل کنیم.

خانه متعلق به چه کسی است؟ من جوابها را سریع و بدون کمترین فکری می دهم و این مدل نوشتن، یکی از راه های فیلمنامه نویسی است. خانه متعلق به یک زوج میانسال است که قرار است بعد از سال های سال صاحب یک فرزند بشوند. آنها خانه را تازه خریده اند و قبل از این جا در یک خانه قدیمی که متعلق به پدر مرد خانواده بوده زندگی می کردند. اما بعد از اینکه متوجه می شوند که زن وی از شر نازایی خلاص شده و ازاین مرد باردار شده، خانه جدیدی خریده اند تا مثلا زندگی تازه ای را آغاز کنند. آنها بعد از خرید خانه یک طرح زیبا و البته کودکانه را برای کاغذ دیوارهای شان انتخاب می کنند و نهایتا داستان به اینجا رسیده است که مرد در حال حرکت به خانه آنهاست. حالا باید بپرسیم که این مرد کیست و چکاره است؟ او در ظاهر یک نصاب کاغذدیواری است اما می تواند به جز این شغل کارهای دیگری هم داشته باشد. باید دید چه شغلی می تواند برای آن زوج خطرساز باشد. مطمئنا مهم ترین دارایی زوج میانسال فرزندشان است که بزودی به دنیا خواهد آمد و بالاخره این دو پس از چندین سال صاحب فرزندی می شوند. پس این مرد نصاب کاغذ دیواری باید برای نوزاد آنها خطرساز باشد  و شغل وی را هم در همین راستا انتخاب می کنیم.

قاچاق نوزاد، می تواند یکی از این مشاغل باشد و یا کسی که به خاطر مشکل روانی خاصی که دارد به کشتن زنان باردار علاقه مند است و این کار را به هر دلیل سالهاست که انجام میدهد. چند کار دیگری میتوانید برای وی نام ببرید؟ اگر احساس می کنید که در اینجا گیر کرده اید، بهتر است که موقتا اینجا را نگاه داریم و برسیم به خود داستان تا پی ببریم که برای داستان خودمان به چه چیزهایی نیاز داریم. ماشین او گنجایش زیادی دارد و در نتیجه برای کسی که قصدش دزدی کردن است مناسب است. اصلا شاید بهتر باشد برای لحظاتی قید این گونه ایده های داستانی را بزنیم. این مرد، یک فرد عادی است که پشت چراغ قرمز توقف کرده و منتظر است تا چراغ سبز شود و به سمت خانه زوج میانسال حرکت کند. ناگهان ماشینی کنار او توقف می کند و از وی کمک می خواهد. مردی پشت فرمان آن ماشین نشسته است و دستش را می بینیم که قطع شده و این دست قطع شده را توسط دست دیگرش نگاه داشته است. اینکه چرا در این موقعیت پشت چراغ قرمز ایستاده و چرا از این مرد که داخل پیکان وانت نشسته است کمک می خواهد را لحظه ای فراموش کنید. حالا زمانی که این نصاب کاغذ دیواری او را در این موقعیت می بیند احتمالا قصد کمک کردن دارد. بهترین کمکی که می تواند به او بکند این است که دست قطع شده او را داخل آب یخ بیندازد. اما او آب یخ ندارد و مجبور می شود که به خانه این زوج جوان که بسیار هم به او نزدیک هستند رفته و از آنها یک سطح آب یخ بگیرد و دست قطع شده را داخل سطل آب یخ بیندازد. او قبلا به خانه آنها رفته و برای نصب کاغذ دیواری چند روزی را هم در خانه این زوج گذرانده است. پس می داند که زن خانه باردار است  و احتمالا با دیدن دست قطع شده این مرد، هول خواهد کرد و ممکن است بترسد.

دست بریده را داخل جیبش می گذارد تا به خانه آنها برود. البته منطقی تر این است که برود بالا و یک سطح آب یخ از آنها بگیرد. همین کار را هم می کند اما زن با دیدن دست و لباس خونی این مرد حالش بد می شود و شوهر او هم با ترس و عصبانیت او را نگاه می کند. مرد به هر زوری شده از آنها سطح آب یخ می خواهد اما آنها هیچ توجهی به وی نمی کنند. او متوجه می شود که درون ییخچال آنها مقداری یخ خرد شده قرار دارد. مردد مانده است و بلافاصله دوان دوان به پایین رفته و دست قطع شده را با خود به بالا می آورد. دست را داخل یخچال قرار می دهد و حال دنبال یک کیسه پلاستیکی می گردد تا دست را داخل همان یخ ها وارد کیسه کند و در همین حین نیز، با مرد و زن خانه دچار کشمکش جدیدی می شود. همین قطعه دست می تواند در فیلم ترس تولید کند و ادامه داستان را به نحو دیگری تغییر دهد. پس دیدیم که می شود بدون عناصر کلیشه ای ژانر وحشت، یک فیلم کوتاه ترسناک ساخت.

مطالب مرتبط:

چگونه یک  فیلم کوتاه ترسناک بسازیم (1)

چگونه یک  فیلم کوتاه ترسناک بسازیم (2)

چگونه یک  فیلم کوتاه ترسناک بسازیم (3)