نقد فیلم خون به پا خواهد شد
نقد فیلم خون به پا خواهد شد
فیلم سینمایی خون به پا خواهد شد یا There Will Be Blood یک درام آمریکایی است که در سال 2007 توسط ”پاول توماس اندرسون“ ساخته شد. ”اسکار“ بهترین بازیگر نقش اول و بهترین فیلم برداری از جمله جوایز این فیلم می باشد.
”دنیل دی لوییس“ بازیگر توانای سینما، در حالی که یک چشمش باز است و دیگری نیمه باز و از سر و رویش عرق می چکد، لنگ لنگان در زمین بولینگ به سوی کشیش می رود. موهای نامرتبش تکان می خورد و در حالی که آب از دهانش می پاشد، با دست خود را نشان می دهد و می گوید:
I am the third revolution, I am the third revolution.
بدون شک ”خون به پا خواهد شد“ یکی از آثار ماندگار سینما از لحاظ فنی و محتوایی است. درآغاز، 15 دقیقه فعالیت و حفاری در سکوت، تبدیل می شود به طوفانی از خشم و نفرت، در 15 دقیقه ی پایانی.
”دی لوییس“ با بازی استثنایی خود به زیبایی در نقش یک ”مرد نفت“ ظاهر می شود، حفاری می کند و مردمی را که نفت دارند، استعمار می کند. قول می دهد با کاری که انجام می دهد، روزی برسد که دیگر افراد ندانند با گندمشان چه کنند؛ اما تنها خانه ی خودش بزرگ و بزرگ تر می شود.
در واقع در اینجا ”دی لوییس“ نماد یک کشور استعمارگر است و البته کشیش، نماینده ی افرادی که از دین برای رسیدن به اهداف خود سوء استفاده می کنند. در بین کشمکش های این دو، مردم هستند که ضربه ی اصلی را می خورند. نویسنده با چینش سه نقش ”مرد نفت“، ”کشیش“ و ”مردم“ پیامی را به کشورهای تحت استعمار می دهد که تنها راه رهایی شان خلاصی از ”مرد نفت“ یا همان استعمارگر و ”کشیش“ یا همان دین دار معیشت اندیش است.
یکی دیگر از نکات قابل توجه در فیلم، شخصیت ”دی لوییس“ و مقایسه ی او با کشیش می باشد. این که چگونه دو شخص از دو فرهنگ و خانواده ی متفاوت و به دو روش مختلف، یک هدف مشترک پیدا می کنند و آن هدف، نفت است. ”مرد نفت“ با تلاش و حذف رقبا به هر قیمتی و ”کشیش“ با تقدیس و تحریک دینی به همراه سهم خواهی، به دنبال هدف خود هستند.
از نظر کارگردانی، فیلم نکته ی قابل توجهی دارد. شخصیت ”مرد نفت“ و ”کشیش“ در یک نمودار سینوسی متقابل می باشد. در قسمتی ”مرد نفت“ یک زحمت کش است و سپس یک کلاه بردار. وی فداکاری می شود که فرزند شیرخوار همکارش را به عنوان فرزند خود، عاشقانه بزرگ می کند و ناگاه سنگ دلی از آب در می آید که وی را رها می سازد. پس از این که فردی را به عنوان برادر قبول کرده و مورد حمایت قرار می دهد، پس از مدتی همین مهم ترین دستیارش را می کشد و...
وضعیت ”کشیش“ هم برای بیننده همین گونه است؛ اما نکته ی قابل توجه این است که در طول فیلم تنها بیننده نیست که چنین برداشت هایی می کند، بلکه انگار کارگردان هم خود را مجاب به چنین برداشتی کرده است و در طول فیلم مدام نظرش در رابطه با شخصیت ”مرد نفت“ و ”کشیش“ تغییر می کند.
همچنین فضا سازی فیلم بیننده را کاملا با سال های پایانی قرن 19 و آغاز قرن 20 و تفاوتی که نفت در آغاز و پایان این سال ها ایجاد کرده است، آشنا می نماید. از دیگر نقاط قوتی که می توان نام برد، فیلنامه ی قوی آن است که وقایع را به خوبی کنار هم قرار داده و سکانس اضافه و کمبود سکانس وجود ندارد، به این معنی که سیر فیلم بسیار روان و در عین حال هیجان انگیز است. این فیلمنامه به همراه بازی عالی ”دی لوییس“ بیننده را تا پایان، در برابر فیلم میخکوب می کند. در هر لحظه شعبده ای جدید را شاهدیم؛ به گونه ای که حدس داستان فیلم و حتی این که در چه زمانی و پس از چه سکانسی فیلم پایان خواهد یافت، غیر ممکن است. تماشای این فیلم موفق، با کارگردان، بازیگران و فیلمنامه ی خوب، حتما برای شما جذاب خواهد بود.
- توضیحات
- بازدید: 2366
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان