روش های تحلیل فیلم (1)


انتقاد که به غلط یا یافتن اشتباهات یا قضاوت جدی و مخالف مترادف شده اساسا نوعی هنر ارزیابی است. منتقد کسی است که با تکیه بر هوف تجربه، احساس و معلومات می کوشد تا محاسن با معایب یک کار هنری را ارزیابی کند. از يك طرف، او توجه جامعه را به سوی کارهای عالی و قابل تحسين جلب می کند و از سوی دیگر، با محکوم کردن تقلب و کلاهبرداری هنرمند را وادار می کند تا نسبت به کار خود در مقام يك ناظر با هوش و حساس، احساس مسئولیت کند.

روش های تحلیل فیلم (1)
برای یک دانشجوی جدی در رشته سینما، یادگیری چگونگی ارزیابی فیلم مهم و ضروری است. متأسفانه در کشور ایالات متحده آمریکا ارزیابی فيلم غالبا به وسیله تحلیل گران فیلم صورت می گیرد. تحلیل گر معمولا عامل يك روزنامه یا نشریه است و از معلومات کمی در مورد تاریخ فیلم یا اصول فیلمبرداری بهره مند است. ارزیایی وی از یک فیلم چیزی بیش از ارائه نظری کوتاه یا يك ارزیابی عجولانه نیست. این ارزیابی معمولا بستگی به برداشت او نسبت به علاقه تماشاگران به فیلم دارد. بنابراین یک تحلیل گر نباید با منتقد فیلم اشتباه گرفته شود.
منتقد، فیلم را به عنوان يك شكل هنری بررسی می کند؛ در نتیجه بین فیلمهایی که فقط اثری سمعی و بصری هستند و فیلمهایی که مزیت هنری دارند تفاوت قائل می شود. او نیز دقیقا چون یك منتقد ادبی که هیچ ضرورتی در ارزیابی تمام کتابها نمی بیند، اجباری در بررسی و ارزیابی تمام فیلمها ندارد.

روش های تحلیل فیلم (1)
یك منتقد ایده آل باید صاحب مهارتهای بسیاری باشد: او باید با تاریخ فیلم، کامل هنری و تکنولوژیکی آن آشنا باشد؛ معلومات قابل توجهی در مورد اصول و تکنیکهای فیلمبرداری و درام نویسی داشته باشد، و چون فیلم اغلب بر این پایه¬ی شکل¬های هنر نیز استوار است. برای یك منتقد فيلم مفید خواهد بود اگر با ادبیات و تاریخ هنر نیز آشنا باشد.
با وجود اینکه نقد فيلم به راههای متعدد به نقد ادبی مربوط می شود، ولی استثناهایی وجود دارد که آن را از دیگر هنرها مجزا می کند. اولین خصوصیت فیلم، حرکت است. يك فيلم هرگز نمی تواند به همان روش که در مورد یک رمان يك اثر نقاشی با یك مجسمه صادق است، در حصار باقی بماند. منظور آن ثبت که منتقد فيلم ذکاوت کمتری نسبت به سایر منتقدین داشته باشد، بلکه وی باید مهارت بیشتری در کارش نشان دهد. به علاوه، فیلم به لوازم مخصوصی نیز احتياج دارد: يك اتاق تاريك. يك پروژکتور، يك پرده و البته خود فیلم، این موضوع؛ یعنی امکان دسترسی به موارد فوق بزرگترین مانع راه يك دانشجوی جدی است و به جز عده قليلی که در پایتخت زندگی می کنند و امکان دیدن فیلمهای كلاسيك را دارند، این فرصت برای دیگران به ندرت پیش می آید. در مواردی حتی دسترسی به بسیاری از فیلمهای کلاسيك امریکایی ممکن نیست. از سال ۱۸۹۴ بیش از ۲۰۰۰۰۰ فیلم در ایالات متحده ساخته شده که کمتر از ۲۰۰۰۰ نسخه آن هم اکنون باقی است. برای دانشجوی علاقه مند به سینما دسترسی به این نوع فیلمهای کلاسيك همانقدر مشکل است که يك دانشجوی ادبیات بخواهد نسخه ای از افسانه های کانتر بری، دن کیشوت. مادام بواری با اولیس را پیدا کند.

روش های تحلیل فیلم (1)
علی رغم وضعیت نامناسب، اوضاع زیاد هم ناامید کننده نیست. تقریبا تمام کالجها، دانشگاهها، مدارس متوسطه و بعضی از کتابخانه های عمومی پروژکتورهای ۱۶ میلی متری دارند و در مواردی این مؤسسه ها به آرشیو مخصوص فیلم مجهزند. در مواردی که تجهیزات نمایش فیلم در دسترس است اما فیلمهای مورد نظر موجود نیست، می توان فیلم را با نرخی مناسب از آنهایی که فيلم کرایه می دهند به امانت گرفت. انجمن های فیلم یکی دیگر از راههای دستیابی به فیلم کلاسیک و معاصر است. يك منبع غير مطلو بتر ولي متغیر دیگر، تلویزیون است. با آنکه تلویزیون از جهت مفاد، کمبود تصاویر، کمبود موضوع و فقر نور و رنگ نمی تواند وسیله ایده آلی برای فیلم باشد، ولی برای يك دانشجوی فیلم مفید است، بنابراین ماده خام نقد فیلم که خود فیلم باشد تا حدودی در دسترس همه هست.

روش های تحلیل فیلم (1)
در بررسی فیلم به عنوان يك كار هنري، منتقد نه فقط به این نکته واقفی است که فیلم با سایر هنرها از لحاظ شکل ظاهری متفاوت است، بلکه می داند تهیه بك فيلم و برداشت آن یگانه است، در غالب آثار هنری فقط کار و پیش فردی مطرح است. حال آنکه در مورد فیلم این موضوع فرق می کند، فیلم مجموعه ای از هنرها يا يك هنر گروهی است و معمولا برای روی پرده آوردن یک سناریو صدها نفر باید با هم کار کنند. لیکن این مطلب حقیقت دارد که فیلم غالبا تحت نفوذ فکری و شخصيت يك نفر یعنی کارگردان است.
البته يك دانشجوی جدی فیلم علاقه مند است بدانید که چه کسی، چه سهمی در یك فیلم داشته است. معمولا وی ماهیت نقش کارگردان را نسبت به كل فيلم در نظر می گیرد که اساسا دو شق دارد: کارگردان می تواند تکنیسینی استخدام کند تا مسئول نظارت بر هنرپیشگان و فیلمبرداران باشد با خود به تنهایی این مسئولیت را تا انتهای فیلم بر عهده گیرد.

روش های تحلیل فیلم (1)
در یک مرحله از تاریخ سینما، کارگردان چیزی بیش از يك جادوی استودیو نبود. تولید کننده کسی بود که انتخاب فیلمنامه و رهبری هنرپیشگان را بر عهده داشت و کارگردانی نیز برای فیلم تعیین می کرد که مسئولیت او به هدایت فیلمبردار در تصویر برداری و تعلیم دادن هنرپیشگان محدود می شد و سپس فیلمهای گرفته شده را شخص دیگری تدوین می کرد.
در اوایل دهه ۱۹۴۰ نقش کارگردان تغيير قابل توجهی کرد و نظارت او بر مراحل مختلف تهیه فیلم بیشتر شد. با آنکه به ندرت اتفاق می افتاد که تصمیم نهایی در مورد فیلم بر عهده او باشد زیرا این امتیاز معمولا ویژه رئیس استودیو بود ولی کارگردان کم کم مبدل به يك فيلمساز کامل شدن در بعضی موارد نقش کارگردان بی شباهت به کار يك آرشیتکت نبود. زیرا او طراح و ناظر بر مراحل تهيه يك فيلم بود. به عنوان مثال، اورسن ولز نه تنها کارگردانی فیلم همشهری کین را به عهده داشت بلکه در نوشتن سناریوی فیلم نیز همکاری می کرد.

روش های تحلیل فیلم (1)
در اروپا. دیدگاه مردم نسبت به کارگردانان روشنفکرانه تر بود؛ برای آنان این نکته مسلم بود که کارگردان مغزی خلاق در پشت فیلم است. این دیدگاه سرانجام به وسیله منتقد و فیلمساز فرانسوی فرانسوا تروفو در مقاله ای با عنوان سیاست مؤلفين متبلور شد و در مجله پر نفوذ «له کایه دو سینما» به چاپ رسید.

 

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)
افزودن نظر
  • هیچ نظری یافت نشد.
قدرت گرفته از کومنتو فارسی جوملا نال

مطالب مشابه

رستوران های مالزی

هتل برج های طلایی کیش

پله های اسپانیایی رم

ستون های سنگی روسیه

موزه بطری های شیشه ای پاتایا تایلند

برج های دوقلوی پتروناس کوالالامپور مالزی