اجرام تیز (3)

اجرام تیز (3)

اطلاعات فیلم:

نام فیلم: اجرام تیز (sharp objects)

کارگردان: ژاک مارک ولی

نویسنده: مارتی نوکسون و گیلین فیلین

بازیگران: ایمی آدامز،  پاتریشیا کلارسون، الیزا اسکنلن، الیزابت پرکینز، مدیسون دنپورت، کریس مسینا، مت کریون و تیلور جان اسمیت

مینی سریال اجرام تیز کار جدیدی از شبکه ی HBO می باشد که در ژانر جنایی می گذرد و درون مایه اش مفاهیم روان شناسی می باشد. کمیل پریکر خبرنگار به زادگاهش می رود تا گزارشی از ماجرای ناپدید شدن دو دختر نوجوان تهیه کند. اما در حین این سفر از مشکلات روانی خودش و دیگر اعضای جامعه پرده برداری می شود و این که این مشکلات چه تاثیری بر کیفیت زندگی افراد و اجتماع دارد.

در قسمت سوم اجرام تیز فلش بک هایی به بخشی از زندگی کمیل زده می شود که او همراه یک دختر دیگر در بیمارستان بیماران روانی است. گویا کمیل بعد از بریدن دستش خودش به آن جا مراجعه می کند. در آن جا همراه دختر دیگر بخشی از خاطرات او مکررا مرور می شود و تاثیر مادرش بر بیماری او مشخص تر می گردد. کمیل به دنبال تکمیل کردن گزارش خود با خانواده ی مقتول ها صحبت می کند. خانواده ی دختر اول همچنان رازی با خود دارد و پدری که کنترل درست بر اعصاب خود ندارد. پدر این خانواده تا حدودی دچار اختلال پارانوئید است و به هر سوال کمیل واکنشی می دهد ناشی از این فکر که گمان می کند کمیل و دیگران او را مقصر یا حتی قاتل دختران فرض می کنند. کمیل با برادر مقتول دوم هم به واسطه ی دوست دخترش صحبت می کند. این پسر علاقه ی شدیدی به خواهر خود داشته و این رابطه ی نزدیک آن ها نوعی شایعات توسط زن های ویندگپ در رابطه ی جنسی داشتن آن ها را به راه انداخته است. این برادر نسبت به هر گونه هتک حرمت نام خواهرش واکنش زیادی نشان می دهد و نسبت به حرف های دیگران در مورد خواهرش حساسیتی بیش از حد دارد.

اما در این قسمت از اختلالات اِما، خواهر کمیل پرده برداری می شود. او که در سن نوجوانی است مشروبات الکلی استفاده می کند و حتی گاهی شب ها به صورت مست به خانه می آید. همچنین مصرف ماری جوانا را در اولین برخوردش با کمیل نشان داد. اِما نوجوانی است که تلاش دارد از کنترل بیش از حد مادرش فرار کند و در این راه با زیاده روی هایی خود را دچار مشکلات زیادی کرده است و احساسات خود را در کنترل ندارد. به سرعت ناراحت شده و زیر گریه می زند، وانگهی خنده های عصبی می کند و گاهی در خودش فرو می رود. نوعی حسادت هم بین اِما و دوست دختر برادر مقتول وجود دارد که کمیل را نسبت به مقصر بودن خواهر خودش مضنون می کند.

در قسمت سوم به خوبی مشخص می شود که نه تنها شخصیت های گفته شده، که تمام مردم ویندگپ دچار اختلالاتی هستند. شهر ظاهری مرده دارد و تقریبا همه ی مردم به میزان زیاد مشروبات الکلی مصرف می کنند. کارآگاه اعزامی هم این رویه خسته شده است اکنون پا به پای مردم ویندگپ الکلی شده است. نکته ی جالبی که در مورد کارآگاه وجود دارد این است که به خاطر زجر کشیدن دختران مقتول احساس گناه می کند و به سوی افسردگی پیش می رود.

در پایان این قسمت دختر هم اتاقی کمیل با خوردن اسید شست و شو خودکشی می کند و وقتی کمیل با این صحنه مواجه می شود در اولین فرصت با یک پیچ درصدد آسیب به خود و کم کردن حالت ناخوش آیند آن لحظه برمی آید.